Hesam Attarzadeh

Monday, January 27, 2014

ممانعت از مرخصی و تهدید به قطع ملاقات دو زندانی بلوچ

عابد بمبوری و اسحاق کلکلی دو زندانی سیاسی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان باوجود موافقت دادستان بامرخصی باممانعت وزارت اطلاعات روبرو شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عابد بمبوری و اسحاق کلکلی در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۸۷ به اتهام ارتباط با یکی از گروههای معاند نظام بازداشت و هرکدام در شعبه ۱ دادگاه انقلاب زاهدان به ریاست قاضی الوالفضل ماهگلی به ۲۱ سال زندان محکوم شدند.
یکی از نزدیکان ایشان به گزارشگر هرانا گفت: «مسئولین امور در هنگام محکومیت به ایشان وعده دادند که پس از ۵ سال اجازه استفاده از مرخصی را خواهند داشت. اکنون که حدود ۶ سال از بازداشت ایشان گذشته دادستان با مرخصی هر دو نفر موافقت کرده است، اما وزارت اطلاعات مانع اعزام ایشان به مرخصی شده است.»
وی همچنین در ادامه گفت: «خانواده این دو زندانی بلوچ که برای پیگیری پرونده ایشان به وزارت اطلاعات مراجعه کرده‌اند با برخورد عجیب مسئولین این نهاد امنیتی روبرو شدند. مسئولین وزارت اطلاعات به ایشان گفتند یا باید قول همکاری دهید و یا نه تنها از مرخصی خبری نیست، بلکه ملاقات هفتگی ایشان را نیز قطع خواهیم کرد.»
گفتنی است، از اتهامات دقیق و مستندات دادگاه برای محکوم کردن این دو شهروند بلوچ اطلاعی در دست نیست.
منبع: هرانا

وضعیت نگران کننده ماشاء الله حائری در بیمارستان دی


ماشاء الله حائری زندانی سیاسی کهن سال زندان رجایی شهر پس از حمله قلبی با دستبند و پابند در بیمارستان دی بستری شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماشاء الله حائری روز سه‌شنبه ۲۴ دی ماه در پی خونریزی از گوش و بینی به بهداری زندان رجایی شهر کرج منتقل و به دستور پزشکان بهداری بصورت اورژانس به بیمارستان ۱۰۰۰ تخت خوابی خمینی اعزام شد.
یکی از نزدیکان وی به گزارشگر هرانا گفت: «ماشاء الله حائری در ۲۴ دی ماه دچار ناراحتی قلبی شدو بصورت اورژانس به بیمارستان هزار تخت خوابی تهران منتقل گردید. متاسفانه ماشاء الله حائری را با پا بند و دست‌بند و بسیار توهین آمیز در بیمارستان هزار تخت خوابی بستری کردند. از فردای انتقال ماشاء الله حائری خانواده وی به دادستانی مراجعه کرده و نامه انتقال به بیمارستان دی را از دادستانی اخذ کردند. ولی مامورین اعزام با نادیده گرفتن دستور دادستانی با انتقال مستقیم ماشاء الله حائری به بیمارستان دی موافقت نکردند و گفتند باید ابتدا به زندان رجایی شهر عودت شده و از آنجا مجددا اعزام شود. ماشاء الله حائری با‌‌ همان وضعیت جسمی به زندان رجایی شهر بازگردانده می‌شود و در تاریخ ۱ بهمن ماه مجددا دچار حمله قلبی می‌شود. خوشبختانه مامورین اینبار از ماشاء الله حائری را به بیمارستان دی انتقال دادند و در این بیمارستان رسیدگی‌های پزشکی خوبی برای وی صورت گرفت. ایشان اکنون از هوشیاری کمی برخوردار است و در زیر دستگاه قرار دارد. متاسفانه مامورین اعزام در این شرایط نیز حاضر نشدند تا دستبند و پابند وی را باز کنند.»
ماشاءالله حائری ۵۸ ساله و از زندانیان سیاسی دههٔ ۶۰ می‌باشد که در وقایع بعد از انتخابات به اتهام هواداری از یکی از گروههای معاند نظام بازداشت و به ۱۵ سال حبس محکوم شده است.
منبع: هرانا

اعدام دست‌کم ۷ زندانی در زندان قزل‌حصار

سحرگاه روز دوشنبه دست‎‌کم ۷ متهم به قاچاق مواد مخدر در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهرام سلطانی، محسن داوودی، هادی بیگی، میثم حاجی، فیض محمد صابرزهی، نظرعلی فکوک و یونس کرمی زندانیان هستند که به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده و احکام ایشان در دیوان عالی کشور مورد تائید قرار گرفته بود.
با استیذان ریاست قوه قضائیه حکم اعدام این ۷ زندانی سحرگاه دوشنبه ۷ بهمن ماه در محوطه زندان قزل‌حصار از طریق چوبه دار به اجرا در آمد.
بر اساس گزارش رسیده یکی از محکومان به دلیل ضعف جسمانی دچار بی هوشی شده اما با اصرار مسئولین پس از به هوش آمدن نامبرده حکم در مورد ایشان به اجرا در آمد.
منبع: هرانا

Friday, January 24, 2014

ممانعت از آزادی فرزاد مددزاده با وجود پایان محکومیت


فرزاد مددزاده که محکومیت ۵ ساله خود را بدون مرخصی در زندان سپری کرده است، با وجود پایان دوران محکومیت با ممانعت از آزادی روبرو شد.
 فرزاد مددزاده زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج که بنا به قرار قبلی باید در تاریخ ۳ بهمن ماه با پایان دوره محکومیت از زندان آزاد می‌شد، با ممانعت مسئولین روبرو شده است.
دوستان و بستگان وی که از ظهر روز پنج‌شنبه ۳ بهمن ماه در مقابل زندان رجایی شهر به انتظار نشسته‌اند با مسئولین زندان صحبت کرده و مسئولین به ایشان اطلاع داده‌اند که فرزاد یک پرونده باز دارد.
یکی از ایشان به گزارشگر هرانا گفت: «فرزاد مددزاده در تابستان سال ۹۰ به همراه صالح کهندل و محمدعلی (پیروز) منصوری و یک زندانی سیاسی دیگر به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و پرونده‌ای با اتهام تبلیغ علیه نظام برای ایشان مفتوح شد. چند ماه بعد به دستور دادگاه انقلاب هر چهارنفر از اتهام مزبور تبرئه شدند. ولی اکنون اجرای احکام زندان اعلام کرده که نام فرزاد در لیست نیست. این درحالی است که قرار بازداشت صادره از سوی دادگاه انقلاب ۲ ماهه بوده است و اگر به فرض نام فرزاد از قلم افتاده باشد نیز اکنون که بیش از ۲ سال گذشته باید وی را آزاد کنند.»
فرزاد مددزاده از تاریخ یکم اسفند ماه ۱۳۸۷به همراه خواهرش شبنم مددزاده توسط نیروهای امنیتی بازداشت و هرکدام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
منبع: هرانا

خرم آبادی:‌ فیسبوک و تویتر «صهیونیستی» هستند

عبدالصمد خرم  آبادی، دبیر کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، ضمن تاکید مجدد بر فیلتر کردن فیسبوک و تویتر گفته است:‌«فیس بوک یک سایت آمریکایی است و از سوی جوانی  به نام زاکربرگ که یک صهیونیست است  اداره می شود. آقای زاکربرگ طبق  لیست های ارائه شده بین چهار صهیونیست تاثیرگذار جهان است. این  شخص آمده و چنین شبکه ای را ایجاد  کرده است. بقیه سهامداران این شبکه هام صهیونیست هستند. شیمون پرز  رئیس جمهور رژیم صهیونیستی می گوید من باید از این پسر خوب یهودی  حمایت داشته باشم. ایشان می رود و از فیس بوک بازدید می کند و می گوید باید فیس بوک را به عنوان ابزار  بسیاری از تغییرات اجتماعی تحسین کرد. علاوه بر این ها فیس بوک ابزاری است در اختیار سازمان CIA جوانان ما وقتی در میدان های ورزشی ظاهر می شوند، وقتی با نمایندگان رژیم صهیونیستی مواجه می شوند از مسابقه با آن ها خودداری می کنند. بعید می دانم جوان ما ماهیت فیس بوک را بداند و بخواهد از آن استفاده کند.»
وی همچنین افزوده است: «سایت  فیس بوک تا پیش از تبلیغاتی که برخی انجام دادند، در ردیف پایینی قرار داشت این درحالی است که شبکه اجتماعی  کلوب از این سایت بالاتر است. وقتی شبکه های داخلی هستند چرا باید اطلاعات  خود را روی شبکه های اجتماعی  خارجی قرار دهیم.»

جلوگیری از برگزاری جلسه ی ماهانه "جمع مشورتیِ" کانون نویسندگان ایران


کانون نویسندگان ایران خبر داده است که حکومت با تهدید و ارعاب مانع برگزاری جلسه ی ماهانه ی «جمع مشورتی» این کانون شده است. کانون نویسندگان ایران در بیانیه ای که به این مناسبت منتشر کرده ضمن انتقاد از عوام فریبی های حکومت که با عده ای از هنرمندان جلسه می گذارند و ژست آزادی می گیرند، آما پرسابقه ترین تشکل نویسندگان ایران را سرکوب می کنند، تاکید کرده است که مبارزه ی خود برای آزادی بیان را بدون دلبستن به «قدرتمداران آزادی ستیز» ادامه خواهد داد.
متن بیانیه ی کانون نویسندگان ایران را در زیر می خوانید:



هنوز جوهر گزارش ها و عکس هایی که روزنامه ها از دیدار رسمی رییس قوه ی مجریه با شماری از نویسندگان و هنرمندان چاپ کرده بودند خشک نشده بود، هنوز صداهایی به باور خوش بشارت امیدواری از آن جلسه را می پراکندند که خبر رسید بار دیگر ماموران امنیتی از برگزاری جلسه ی ماهانه ی جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران جلوگیری کرده اند. این جلسه قرار بود سه شنبه ۲۴ دی ماه در منزل یکی از اعضای کانون برگزار شود اما روز یک شنبه ماموران در تماس تلفنی ضمن احضار صاحب خانه به یکی از ادارات وزارت اطلاعات وی را وادار می کنند جلسه را منتفی کند.

کانون نویسندگان ایران از آغاز تاسیس در سال ۱٣۴۷ همواره با فشار و سرکوب حاکمیت وقت مواجه بوده است. در دوره ی سوم فعالیت کانون، یعنی از اواخر دهه ی شصت خورشیدی تاکنون، فشارهای امنیتی بر آن بیشتر و نظام مندتر اعمال شده است. طوری که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. با اولین تلاش های اعضا برای راه اندازی مجدد کانون دستگاه سرکوب متوجه شد و به حرکت درآمد. ازتوهین ها و پرونده سازی های روزنامه ی کیهان تا تهدیدهای مقامات امنیتی – اطلاعاتی برای جلوگیری از برگزاری جلسات جمع مشورتی، از تحت فشار گذاشتن امضاکنندگان متن ۱٣۴ نویسنده برای بازپس گیری امضاهاشان تا اقدام برای به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان، از ربودن یکی از نویسندگان تا احضار فعالان کانون به دادگاه برای بازداشتن آنها از تدارک برگزاری مجمع عمومی، از نقطه ی اوج قتل های سیاسی زنجیره ای، یعنی کشتن محمد مختاری و جعفر پوینده تا... همه و همه مقدمه ی خونبار آغاز رسمی دوره ی سوم فعالیت کانون بود. پس از تنفس نسبی در سال های ۱٣۷٨ تا ۱٣٨۱ که کانون، البته با مشکلات فراوان، توانست سه دوره مجمع عمومی خود را حضوری و علنی برگزار کند، باز روال آشکار و پنهان فشارهای امنیتی شدت گرفت. درست روز مجمع عمومی سال ۱٣٨۱ از برگزاری آن جلوگیری کردند و کمی بعد تشکیل جلسه ی ماهانه ی جمع مشورتی را در فضای عمومی (پکا) ممنوع کردند. کانون برای برگزاری جلساتش به محل های عمومی نظیر کافه و رستوران روی آورد اما صاحبان این مکان ها با تهدید ماموران به ناچار درها را به روی کانون بستند. خانه های اعضای کانون تنها محل باقی مانده برای ادامه ی فعالیت های کانون بود. با این فرض که خانه مکانی خصوصی است و لابد از هجوم و تهدید باید مصون باشد. اما همین جاها نیز هنگام برگزاری مجمع عمومی بارها به محاصره ی ماموران امنیتی درآمد. کانون پس از چند بار ممنوعیت و محاصره و تهدید و احضار ناچار تن به انتخابات مکاتبه ای داد و هیئت دبیران خود را برگزید. از آغاز فعالیت هیئت دبیران اعضا و حتی منشی آن مکرر به مراکز امنیتی احضار شدند. بعضی به زندان گرفتار آمدند و برای برخی پرونده ساخته شد. بارها از نشست های ادبی، از بزرگ داشت ها، از برگزاری مراسم و مناسبت ها، از... جلوگیری کردند. آخر کجای دنیا دیده یا شنیده شده که گروهی نویسنده را با نامه ی رسمی تهدید کنند که چنانچه در خانه یا محل کار خود جلسه ای بگذارید، آنجا را پلمپ می کنیم؟ 
در این سال ها، حاکمیت برای تعطیل و بی اثر کردن کانون در کنار سرکوب و اعمال فشار بر فعالان این تشکل نویسندگان آزادی خواه، کوشید تا با ساختن تشکل های موازی، چهره سازی و به صحنه کشاندن برخی نویسندگان به هدف خود برسد، نویسندگانی که با پراکندن توهم نسبت به حاکمیت (که گویا فضای سیاسی را باز کرده است!) و، بدتر از آن، با تلاش برای از میان برداشتن مرز میان سرکوب گر و آزادی خواه در واقع نقش دلال مظلمه را ایفا کرده اند. اما جامعه ی تشنه ی آزادی بیان تشکل های خود را می سازد و آنها را که وجود دارند عزیز می دارد. این است رمز بر باد شدن تشکل ها و چهره های بدلی.
با این همه، اگر جلسه ی دیدار رسمی تعدادی نویسنده و هنرمند با رییس قوه ی مجریه نبود، شاید آنچه فهرست وار گفتیم باز ناگفته می ماند زیرا که در این سرزمین هر کس به فراخور حال خود از این ستم ها بسیار در خاطر دارد. اما هم زمانیِ ممنوعیت تشکیل جلسه ی جمع مشورتی کانون با برگزاری جلسه ی رییس دولت و شماری نویسنده و هنرمند و به ویژه آنچه در آن مجلس گفته شد، این پرسش را پیش کشید که چه رابطه ای میان آن آواز سر دادن ها پیرامون آزادی و هنر، زیرزمینی شدن اندیشه، آن ابراز خرسندیها و امیدواری ها با این تهدید و سرکوب وجود دارد؟ چنین دم خروسی را چه طور می شود با قسم حضرت عباس نادیده گرفت؟ مگر می شود از آزادی هنر سخن گفت و در همان حال فعالیت تشکلی چون کانون نویسندگان ایران را که نزدیک به نیم قرن است پرچم آزادی بیان را برافراشته و آزادی را ضرورت ادبیات و هنر خلاق و پیشرو می داند، ممنوع داشت؟ در دنیای سرراست، در دنیای شفاف آزادی، نه! نمی شود. اما در جهان تیره ی تحمیق و سانسور و یارگیری جناحی و مشروعیت طلبی، این دوگانه دو روی یک سکه اند. از یک سو سخن وری در باره ی الزامی بودن آزادی برای هنر و ادبیات و از سوی دیگر سرکوب مستقل ترین، باسابقه ترین و آزادی خواه ترین تشکل نویسندگان ایران! و فقط هم این نیست. اگر نگاه خود را از زرق و برق مجالس دولتی و لبخندها و مجامله پیرامون آزادی و هنر برگیریم و به دنیای واقعی نظر بیندازیم در آن هیچ تشکل مستقلی که آزادانه فعالیت کند، نمی بینیم. همه تارانده شده اند و موسسان و فعالانش یا در زندانند یا ناچار به سکوت شده اند؛ دستگاه سانسور همچنان فعالانه به کار خود مشغول است و آزادی بیان هنوز گوهری نایاب.
مشکل اساسی نویسندگان و هنرمندان این سرزمین تعریف آزادی نیست بلکه نبودن آن است. ممکن است هر کس برای کسب این آزادی یا هر منفعت دیگری به راهی بیندیشد؛ از جمله همراهی با صاحبان قدرت. این را می شود حق شخصی او دانست، چنانکه نقد رفتار او را از جانب دیگران. اما کانون نویسندگان ایران دسترسی ادبیات و هنر به آزادی را، حتی امید آن را، از راه قدرتمداران آزادی ستیز ممکن نمی داند و صورت مسئله را با راه حل آن یکسان نمی پندارد. نزدیک به نیم قرن تجربه ی انواع دولت ها و حکومت ها این دیدگاه را تایید می کند. هر که ناموخت از گذشت روزگار / هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار.

کانون نویسندگان ایران
یکم بهمن ۱٣۹۲

منبع: اخبار روز

Tuesday, January 21, 2014

محکومیت یک شهروند بهایی به ۵ سال زندان


 طلوع گلکار شهروند بهایی ساکن تهران به اتهام ارتباط با دانشگاه مجازی بهاییان به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک شهروند بهایی ساکن تهران به نام «طلوع گلکار» که پیش از این در هجوم نیروهای امنیتی در خرداد ماه سال ۱۳۹۰ به دانشگاه مجازی بهاییان ایران دستگیر و به قید وثیقه آزاد شده بود، به حکم دادگاه انقلاب تهران به اتهام ارتباط با دانشگاه مجازی بهاییان به پنج سال حبس تعزیری محکوم گردید.
حکم مزبور در ۲۴ دی ماه به وکیل نامبرده، ابلاغ و جهت اعتراض و ارائه به دادگاه تجدید نظر ۲۰ روز مهلت داده شده است.
یادآوری می‌شود در حال حاضر بیش از ده نفر از شهروندان بهایی به دلیل ارتباط با دانشگاه مجازی بهاییان در حال گذراندن دوره محکومیت در زندان‌های رجایی شهر و بند زنان اوین می‌باشند.

بازداشت شماری ازجوانان فلاحیه وجراحی

در پی بازداشت شرکت کنندگان در مراسم تشیع یک شاعر عرب، نیروهای امنیتی به منازل افرادی که در مراسم شرکت کرده بودند حمله کرده و تعدادی از شرکت کنندگان را بازداشت کردند.
 بعد از ظهر روز یکشنبه ۲۹ دی ماه نیروهای امنیتی در شهرهای شادگان وجراحی به منازل جوانانی که درمراسم تشیع پیکر یک شاعر اهوازی شرکت کرده بودند، حمله کرده وشماری ازآن‌ها را بازداشت کردند.
بنا به این گزارش شماری از جوانان عرب شهرهای شادگان وجراحی به دلیل مشارکت در مراسم تشیع پیکر فاضل سکرانی شاعر مشهور اهوازی وسردادن شعارهایی درقدردانی از این شاعر حامی هویت عربی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده وبه مکانی نامعلوم انتقال داده شدند.
 نام ۴ تن از بازداشت شدگان به شرح زیر است:
۱- رئوف عساکره از اهالی شهر فلاحیه
۲- خلیل فرزند إبراهیم کعبی از اهالی فلاحیه
۳- صادق آل ناصر از اهالی جراحی
۴- مجید آل ناصر از اهالی جراحی
گفتنی است در این روز دست‌کم ۴۵ شهروند عرب اهوازی دیگر در هنگام بازگشت از مراسم بازداشت شدند که پیش‌تر خبر آن در این خبرگزاری اعلام شده است.
گفته می‌شود بازداشت شدگان به بازداشت‌گاه «عملیات کارون» منتقل شده‌اند.
منبع: هرانا

سیاوش بهمن به دادگاه انقلاب احضار شد


سیاوش بهمن (حسام الدین بهمن آبادی)، فعال حقوق بشر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران جهت رسیدگی به اتهامات فراخوانده شد.
 این فعال حقوق بشر پیشتر در جریان بازداشت های ۱۱ اسفند ماه از سوی اطلاعات سپاه تحت تعقیب قرار گرفته بود، اما به دلیل عدم حضور ایشان در منزل ماموران موفق به بازداشت وی نشدند.
در نزدیک شدن به چهارمین سالگرد بازداشت های فراقانونی اطلاعات سپاه در ۱۱ اسفند ماه ، احضار این فعال حقوق بشر به دادگاه تلاش مستمری است که در طی سالیان ادامه داشته است.
هم اکنون آقایان مهدی خدایی، نصور نقی پور، ایقان شهیدی، نوید خانجانی، ابوالفضل عابدینی نصر و محمد حسن یوسف پورسیفی به دلیل عضویت و یا همکاری با این تشکل در زندان بسر می برند.
در جریان بازداشت اعضا و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نزدیک به ۴۵ تن از سوی اطلاعات سپاه تاکنون بازداشت و محاکمه شدند و برخی از آنها با احکام تعلیقی از کار و فعالیت اجتماعی محروم شدند.
Ehzariyeh(siavash)
منبع: هرانا

گزارش تصویری- شبنم مددزاده از زندان آزاد شد

دانشجوی زندانی شبنم مددزاده، روز سه شنبه ۱بهمن ماه، بعد از پنچ سال زندان بدون مرخصی، آزاد شد. برادرش فرزاد مددزاده همچنان در زندان بسر می‌برد. 
 شبنم مددزاده نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج است که از تاریخ یکم اسفند ماه ۱۳۸۷به همراه برادرش فرزاد مددزاده توسط نیروهای امنیتی بازداشت و هرکدام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدند، ساعتی پیش از بند زنان زندان اوین آزاد شد.
 
  
 
 
شبنم مدد‌زاده در کنار هم بندی‌های سابق (به ترتیب از راست به چپ: عاطفه نبوی، المیرا واضحان، شبنم مددزاده، ژیلا بنی یعقوب، مهدیه گلرو)... ساعاتی پس از آزادی شبنم
 
 
 

Monday, January 20, 2014

کشته شدن یک شهروند بلوچ در پی شلیک نیروی انتظامی


 در پی آتش گشودن گارد ساحلی نیروی انتظامی به سوی چهار جوان بلوچ، سه تن از ایشان زخمی و یک تن نیز درگذشت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۱۸ دی ماه سال جاری گارد ساحلی نیروی انتظامی در منطقه رمیدان (مشهور به هور) در نزدیگی چابهار بسوی چهار شهروند آتش گشود که یک نفر از ایشان به علت شدت جراحات وارده کشته شد.
فرد کشته شده خالد گرگیج فرزند عبدالله نام داشت و به گفته نزدیکانش مامورین نیروی انتظامی به ظن قاچاق گازوئیل بروی وی آتش گشودند.
در روستای رمیدان قبرستانی وجود دارد که فقط کسانی در آن دفن می‌شوند که اطراف مرز در اثر شلیک ماموران انتظامی و مرزبانی کشته شده‌اند.
شایان ذکر است مردم منطقه هور، بریس، و پسابندر بخاطر مجاورت آن‌ها با مرز و نزدیکی به شهر جیونی پاکستان همواره در مسیر‌های مرزی تردد می‌کنند و عمده شغل مردم منطقه کار حمل گازوئیل است که بسیاری از آن‌ها مورد اصابت گلوله قرار گرفته و سالیانه تعدادی از آن‌ها کشته می‌شوند.
منبع: هرانا

محمدرضا پورشجری به اعتصاب درمان دست زد


محمدرضا پورشجری وبلاگ نویس زندانی در اعتراض به رفتار مسئولین دست به اعتصاب درمان زد.
می‌ترا پورشجری دختر این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: «پدر از روز چهارشنبه (۲۵ دی ماه) دست به اعتصاب درمان زده است. روز چهارشنبه خواستند وی را برای ششمین بار به بیمارستان ببرند و او از رفتن امتناع می‌کند و طی گزارشی که برای مسئولین می‌نویسد اعلام می‌کند که شما هر ۵ بار گذشته روز چهارشنبه من را به بیمارستان اعزام کردید. در حالی که در این روز پزشک متخصص در بیمارستان حضور ندارد و پذیرش بیمارستان دستور بستری شدن من در بیمارستان را می‌دهد و هربار هم مسئولین اعزام با بستری شدن من مخالفت می‌کنند. و نتیجه بازگشت پدرم به بیمارستان و نگهداری وی برای دو روز در قرنطینه زندان می‌شود. قرنطینه زندان هم جای بسیار آلوده‌ای است و برای سلامتی پدرم بسیار خطرناک است. کما اینکه هربار در هنگام اعزام به پدرم دست بند و پابند می‌زنند و موجب می‌شوند دست‌ها و پاهای وی زخمی شود و به علت قند بالای خون این زخم‌ها خوب نیز نمی‌شوند.»
وی در ادامه گفت: «هیچ‌گاه در روزی که پزشک متخصص حضور دارد پدرم را به بیمارستان اعزام نکردند و انگار فقط هدفشان از اعزام پدرم اذیت وی می‌باشد.»
محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) دوبار دچار حمله قلبی شده است و از بیماری‌هایی همچون دیسک کمر، قند بالای خون و پروستات نیز رنج می‌برد؛ وی مدت‌ها از امکانات درمانی در زندان مزبور محروم بوده و از شرایط جسمی بدی برخوردار است.
محمدرضا پورشجری وبلاگ نویس زندانی ۵۱ ساله، ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزل مسکونی خود در شهر کرج بازداشت شد. او پس از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل و مدت هفت ماه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشار‌ها موجب آسیب‌های جسمی بر روی وی گردید.
وی هم اکنون در سالن ۷ زندان ندامتگاه مرکزی کرج نگهداری می‌شود.
منبع: هرانا

بازداشت دست‌کم ۴۵ نفر در اهوازبازداشت دست‌کم ۴۵ نفر در اهواز


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۲۹ دی ماه سال جاری بعد از حضور و تجمع و جوانان عرب اهوازی در مراسم بزرگداشت یک شاعر اهوازی بنام «ملا فاضل سکرانی» نیروهای انتظامی و یگان ویژه أقدام به دستگیری ده‌ها نفر از شهروندان عرب در مسیر اهواز- فلاحیه (شادگان) کردند.
به گفته منابع محلی بعد از اتمام مراسم، سه مینی بوس که در حال بازگشت به شهر اهواز و حامل ده‌ها نفر بودند در جاده اهواز- فلاحیه (شادگان) در ساعت ۶ بعد از ظهر توسط نیروهای امنیتی متوقف و همه مسافران این مینی بوس‌ها دستگیر و به بازداشت‌گاه عملیات کارون اهواز منتقل شدند.

شمیم اتحادی به سه سال حبس قطعی محکوم شد


دادگاه تجدیدنظر شمیم اتحادی شهروند بهایی را به ۳ سال حبس تعزیری، دوسال ممنوعیت خروج از کشور و ۴۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد.
 این شهروند بهایی که در دادگاه بدوی انقلاب و کیفری با اتهامات: تبلیغ علیه نظام، عضویت در تشکیلات بهایی، توهین به مامور، نشر اکاذیب و نگهداشتن تجهیزات ماهواره‌ای به هفت سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، در دادگاه تجدید نظر به ۳ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، دوسال ممنوعیت خروج از کشور و ۴۰ میلیون ریال جریمه نقدی نامبرده تایید شده است.
یادآوری می‌شود شمیم اتحادی از ۲۶ اسفند ماه سال ۱۳۹۱ به دلیل «ارسال فیلم ۴ دقیقه‌ای از تخریب گورستان بهایی یزد به شبکه ماهواره‌ای من و تو» در بازداشت می‌باشد.
منبع:هرانا

عفو بین‌الملل خواستار آزادی مریم شفیع پور شد

سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای خواستار آزادی مریم شفیع پور، دانشجوی زندانی، شد.
در این بیانیه آمده است که مریم شفیع پور بیش از ۵ است که در زندان به سر می برد. وی بیش از دو ماه را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ بدون دسترسی به وکیل در حبس بوده و سپس به بند عمومی منتقل شده است. وی یکی از اعضای کمیته زنان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) بود.
در این بیانیه اشاره شده است که جاسه دوم دادگاه وی به دلیل غیبت قاضی لغو شده است.عفو بین الملل همچنین به گزارش ها در مورد بیهوش شدن مریم شفیع پور در زندان و انتقال وی به بهداری زندان اوین اشاره کرده است.عفو بین الملل از مخاطبین خود خواسته است تا با نامه نگاری به مسولین جمهوری اسلامی خواستار آزادی مریم شفیع پور شوند. در این بیانیه همچنین از حکومت ایران خواسته شده است تا اجازه ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل به مریم شفیع پور داده شود.
منبع: دانشجو نیوز