Hesam Attarzadeh

Sunday, July 20, 2014

کشته شد یک زن بلوچ به‌دست نیروی انتظامی

سیدبی‌بی رسولی‌زاده مشهور به «مرادخاتون» در شهرستان «سرباز» بخش «آشار» روستای «افشان» هنگامی که سعی کرد مانع مصادره ماشین برادرزاده خود شود، توسط نیروی انتظامی زیر گرفته شد و پیش از رسیدن به بیمارستان فوت کرد.
 ساعت ۱۲ شب جمعه ۲۷ تیر ماه ایست بازرسی نیروی انتظامی در شهرستان «سرباز» بخش «آشار» روستای «افشان» خودروی تویوتا متعلق به برادرزاده «سیدبی‌بی رسولی‌زاده» را که سوخت گازوئیل باخود حمل می‌کرد توقیف می‌کند.
این زن ۴۰ ساله هنگامی که سعی داشت مانع انتقال و مصادره شود توسط ماموری که پشت فرمان اتومبیل برادرزاده‌اش بود زیر گرفته شده و براثر جراحات وارده در راه انتقال به بیمارستان فوت می‌کند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «ماموران پس از مصادره خودرو برادرزاده مرادخاتون هنگامی که داشتند خودرو را به پاسگاه محل منتقل می‌کردند در مسیر راه با وی روبرو می‌شوند. مرادخاتون به ایشان اصرار می‌کند که خودروی برادرزاده‌اش را مصادره نکنند. اما ماموری که پشت فرمان بود با‌‌‌‌ همان اتومبیل وی را زیر می‌گیرد.»
این منبع در ادامه عنوان کرد مامور یاد شده سرباز وظیفه بوده و حتی حاضر به توقف برای رساندن زن مصدوم به بیمارستان نشده است.
وقوع این حادثه باعث خشم مردم محلی شده، تاجایی که برخی از ایشان به پاسگاه محل حمله کرده و اقدام به شکستن درب پاسگاه نموده‌اند.
گفتنی است، وجود فقر شدید و بیکاری در منطقه سیستان و بلوچستان سبب روی آوردن جوانان به قاچاق سوخت به کشورهای همسایه شده است.
منبع: هرانا

صدور احکام زندان برای سه تن از فعالین آذربایجانی


دادگاهی در تبریز ۳ فعال آذربایجانی را به ۷ سال حبس تعزیری محکوم نمود.
 رسول رضوی، حسین علی محمدی و طاها کرمانی سه تن از فعالین مدنی آذربایجانی در دادگاهی در تبریز در مجموع به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
قاضی باقرپور رئیس شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز علی محمدی و کرمانی را با اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به تحمل ۳ سال حبس تعزیری و رسول رضوی را نیز با اتهام تبلیغ علیه نظام به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم نمود.
” تخریب اموال عمومی و توهین به مقدسات ” نیز دو اتهام انتسابی دیگری می باشد که علی محمدی و کرمانی با آن روبرو بوده و روز ۱۵ مرداد و جهت دفاع از خود در شعبه ۱۰۴ دادگاه عمومی و انقلاب تبریز حاضر خواهند شد.
گفتنی است حسین علی محمدی و طاها کرمانی روز ۱۳ آبان ۱۳۹۲ و رسول رضوی روز ۱۳ آذر ۱۳۹۲ از سوی ماموران امنیتی تبریز بازداشت و پس از گذشت چندین ماه با تودیع وثیقه های سنگین آزاد شده بودند.
منبع: هرانا

عبدالله آبادیان کماکان بلاتکلیف در بازداشت بسر می برد


رزند ملک محمد آبادیان پس از حدود سه سال حبس بدون دریافت حکم همچنان بلاتکلیف است.
 عبدالله آبادیان فرزند کوچک ملک محمد ابادیان با گذشت سه سال در بازداشتگاه اداره اطلاعات و زندان مرکزی زاهدان و با وجود قول آزادی همچنان بلاتکلیف است.
وی در زمان بازداشت ۱۶ سال سن داشت و علت بازداشت وی و دو تن دیگر از برادرانش فشار وارد کردن به پدرش ملک محمد ابادیان برای اعتراف علیه مولوی فتحی محمد نقشبندی بوده است. بر اساس قول قاضی پرونده وی شش ماه پیش میبایست با تودیع وثیقه از زندان آزاد میشد.
منبع: هرانا

ابلاغ حکم اعدام به وکیل ارژنگ داوودی


 شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج برای ارژنگ داوودی زندانی سیاسی زندان مرکزی بندرعباس حکم اعدام صادر کرد.
 شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی آصف الحسینی طی حکمی که به وکیل مدافع ارژنگ داوودی ابلاغ شده وی را به اعدام محکوم کرده است.
طی این حکم که هفته اخیر به «وحید مشکانی فراهانی» وکیل مدافع ارژنگ داوودی ابلاغ شده این زندانی سیاسی به اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف گروهک منافقین (مجاهدین خلق) در زندان» به اعدام محکوم شده است.
گفتنی است، ارژنگ داوودی زندانی سیاسی سالخورده که محکومیت ۱۰ ساله اول خود را به پایان رسانده پیش از این با پرونده سازی‌های طی دوران محکومیت به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.
مسئولین زندان به این زندانی سیاسی گفته‌اند که طی روزهای آتی به زندانی در استان تهران منتقل خواهد شد.
گفتنی است، این حکم در دادگاه بدوی صادر شده و قابل تجدید نظر خواهی است.
اخبار تکمیلی در این خصوص منتشر خواهد شد.
منبع: هرانا

سارنگ اتحادی جهت اجرای حکم روانه زندان شد


سارنگ اتخادی، شهروند بهایی ساکن تهران جهت اجرای حکم روانه زندان اوین شد.
  ”سارنگ اتحادی” که طبق حکم قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود روز یکشنبه ۲۸ تیر ماه پس از ملاقات با همسرش “نسیم اشرفی” در زندان اوین، خود را جهت گذراندن محکومیت به دایره اجرای احکام زندان اوین معرفی کرد و به زندان منتقل گردید.
یاداوری می شود همسر نامبرده، “نسیم اشرفی” حدود دو ماه پیش برای گذراندن حکم یک سال حبس راهی زندان اوین شده است.
منبع: هرانا

Saturday, July 19, 2014

نمونه ای از جنایات رژیم بشار اسد و حمایت مستقیم رژیم اسلامی ایران


تريبون آزاد سپيده دم - حكايت كسيکه پدرش، مادرش رو کتک میزد، رفته بود توی کوچه به مرد همسایه گیر داده بود که چرا زنت رو کتک میزنی!
ژست انسان دوستی در مورد غزه، کلاس داره، اصن یه جورایی مُده، گذشته ازین حرفا، جمهوری اسلامی هم با این اعتراضت مخالفتی نداره، چه بسا حال هم می کنه. نمی گم بده ها... خیلی هم خوب.
هیچ میدونی که این بچه توی عکس، در شهر دوما، در حومه دمشق سوریه، با بشکه های تی ان تی هلیکوپترهای بشار اسد، همین امروز، توی خون خودش رنگین شده، توی این سه سال و نیم چی بسرش اومده ... امروز کشته شد، نه خبرش رو جایی میگن، نه کسی عکسش رو شیر و جنایت رو محکوم میکنه. نه هنرمندی براش دست به قلم میشه، هیچی.
چند روز دیگه هم احتمالا یکی از همین موج سوارای مدگرای با کلاس، همین عکس رو بر میداره زیرش مینویسه گناه این کودک فلسطینی چه بود؟ و هزاران بار شیر میشه با کلی کامنت همدردی که اشکتو در میاره
جنایت در هر کجای دنیا محکومه، چه غزه، چه سوریه و چه هر جای دیگه ای. اما آقا و خانومه موج سوار با ژست انساندوستی، اول جنایات رژیم خونخوار خودت در ایران، سوریه و عراق رو محکوم کن، بعد برو واسه غزه پست بذار... نشی مث اون یارو که پدرش، مادرش رو کتک میزد، رفته بود توی کوچه به مرد همسایه گیر داده بود که چرا زنت رو کتک میزنی!
مصطفي رحمانی
این ویدئو هم سوریه است، شهر حلب، همین دیروز، کودکی کشته شده با بشکه های تی ان تی بشار، با حمایت ولی امر مسلین جهان در ماه مبارک رمضان!! --- هشدار ویدئوی دلخراش
Mustafa Rahmani: Defending Gaza is like a Mode, a wave for some people to get a humanitarian gesture.
This photo is from Duma, Damascus suburb, Syria. A child who is killed by Bashar Assad TNT barrels, today. No body shares his photo, no artist creates art piece for him, no media broadcasts its news.
For Iranians who are silent about Iranian regime's crimes in Iran, Syria and Iraq, defending Gaza is like that person whose father used to beat his mother, and protested why his neighbour was beating his wife!
This video [Graphic] is also from Syria, Aleppo city. Another child was killed by Assad TNT barrels yesterday, supported by Ayatollah Khamenei, so called Leader of World's Muslims.
منبع: فیس بوک نسرین ستوده

از ورود کالای قاچاق توسط باند های مافیایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی تا قتل کولبران و بردوکان کردستان و بلوچستان:




با سرکشیدن جام زهر توسط خمینی و اتمام جنگ 8 ساله عملا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک ارگان بی بازده برای رژیم اسلامی ایران رو به تبدیل می رفت ، که انقلابیون و در راس آن خمینی که از وحشت کودتای ارتش و اعتراضات مردمی در هراس بودند، سپاه پاسداران را بازوی دست راست خود برای سرکوبها حفظ کرده و برای هزینه های این ارگان نظامی ردیف بودجه مستقلی را به تصویب رسانیدند.
اما از آنجایی که زیاده خواهی سرداران سپاه پاسداران به دلیل حمایت از انقلاب و تلاش و مبارزه برای جنگ (( که باید اشاره کرد به دلیل نداشتن آموزش ،دانش و مهارت های جنگی و عملیتهای اشتباه نظامی هزینه های جانی و مالی را روی دست ملت و خانواده ها گذاشتند)) خود را وارث انقلاب می دانستند با گرفتن چراغ سبز در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی پا به عرصه فعالیتهای اقتصادی گذاشتند . اما با کمترین دانش اقتصاد! سپاه پاسداران با سوء استفاده از قدزت و نفوذ خود در سران مملکت و حکومت که خود انها ، هم شریک دزد بودند و هم رفیق غافله با گرفتن اطلاعات و رانت های اقتصادی و سیاسی در مناقضات و پروژ های اقتصادی شرکت نموده و با کمترین تخصص و نیروی کار ماهر آن پروژ ها را از آن خود کرده و عملا شرکت های داخلی و خارجی متخصص را از صحنه فعالیتهای زیر بنایی و سازندگی فقط به دلیل دسترسی به منابع  عظیم مالی محروم ساخته که شاهد رشد منفی سازندگی در زمینه های زیر بنایی و صنایع در ایران بوده ایم.
اما در دوره رهبری علی خامنه ایی که قدرت رهبری خود را مدیون سپاه پاسدران می داند و همیشه حمایت خود را مبنی از آنها بارها از تریبون نماز جمعه اظهار کرده ،سرداران سپاه با قدرت گرفتن بیشتر دست به چنگ اندازی در بخشهای دیگر اقتصاد ، که از جمله می توان اشاره داشت به قرار گاه خاتم الانبیاء که تمامی پروژها و ردیف بودجه های مربوط به صنایع نفت و گاز را بلعیده و با خرید سهام شرکتهای بزرگ دولتی عملا خود را به عنوان بزرگترین بخش اقتصادی در ایران  معرفی کرده که متاسفانه با یک تجزیه و تحلیل می بینیم  به دلیل نظامی بودن این ارگان تمامی صنایع مروبط به نفت و گاز مورد تحریم های بین المللی قرار گرفته  و  به دلیل نداشتن علم و دانش و بی تجربگی این صنایع رو به برشکستگی رفته.
این چنگ اندازی های به اصطلاح قانونی سپاه  به همین جا ختم نشده بلکه آن باندهای که دارای نفوذ بیشتری در ساختار قدرت و با شخص مجتبی خامنه ایی ، پسر رهبری بوده با ساخت اسکله های قانونی در خلیج فارس و همچنین ساخت باند های فرودگاه در جنوب کشور مبادرت به ورود کلای قاچاق از جمله طلا و پارچه و دیگر اجناس ، بدون پرداخت عوارض گمرکی و مالیات نموده و مابقی باندهای مافیایی در شرق ایران مبادرت به ورود مواد مخدر و ارسال آن به اروپای شرقی کرده .
نویسنده با بیان ورود مواد مخدر که بسیار درد اور و خانمان سوز می باشد مطلبی ندارد ولی در رابطه با دیگر اجناس وارداتی به صورت غیر قانونی باید بگوید که چه کارگاها و کارخانجات تولیدی بودند که به دلیل ورود بی رویه اجناس بدون دادن عوارض و مالیات باعث رکود کار آنان و سرانجام نداشتن تولید و برشکسته شدن ان واحد تولیدی و بیکاری هزاران کارگر منجر شده.

حال چرا قتل کولبران و بردوکان؟!

نویسنده با توضیح اینکه کولبر و بردوک شخصی است که در مناطق مرزی ایران زندگی کرده و کالا های به غیر از مواد مخدر را از خارج ایران بر روی پشت و دوش خود گذاشته  و با پای پیاده و طی نمودن مسافتهای زیاد آنها را وارد کرده را گوید که ، فقط به دلیل نبود فرصتهای شغلی  و تبعیضاتی که رژیم اسلامی در آن مناطق به وجود آورده  روزگار خود را در فقر و رنج سپری نموده وبرای تامین مخارج و هزینه های زندگی خانواده خود مجبور به این کار شده  . که با یک برسی اجمالی از مناطق محروم  و سنی مذهب ایران  اللخصوص در استانهای بلوچستان ، هرمزگان، کردستان می بینیم که در 35 سال گذشته از عمر انتقلاب رژیم اسلامی ایران ، رژیم هیچ گونه سرمایه گذاری برای صنایع زیر بنایی و رشد و تولید و اشتغال در این استانها انجام نداده . به همین دلیل مردم این مناطق روزگار خود را در فقر و رنج سپری نموده و زمانی هم که مبادرت  به ورود کالای از خارج از ایران اکرده به انها انگ قاچاقچی  زده که شاهد اخبار روزانه مبنی بر گلوله بستن  و به قتل رساندن آنها می باشیم. که لازم به ذکر می باشد کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران بارها با ارسال نامه های متعددی به مسئولان رژیم اسلامی  از جمله سران سه قوه ، از آن ها خواسته بود که اسفاده از نیروی مرگ بار علیه کاسبکاران غیر مسلح را متوقف و سیاستهای خود در خصوص ساکنین مناطق مرزی ایران را بازنگری کند. همچنین احمد شهید گزارشگر ویزه سازمان ملل در امور حقوق بشر هم در گزارشهای متعدد خود، از " کشتار سیستماتیک " کولبران و بردوکان انتقاد کرده بود.
نویسنده با این نتیجه گیری که قاچاق فقط از طریق کوهها و راههای غیر قانونی نمی باشد می خواهد بگوید قاچاق دولتی که دست خود حلقه های نزدیک به رژیم اسلامی و باند های مافیایی سپاه می باشد روزانه از طریق گمرکات ولی بدون دادن عوارض و مالیات وارد شده و آقایان در کاخهای عیانی خود مشغول عیش و نوش و فساد می باشند ولی افراد زحمت کش و محروم به دلیل تبعیضات که برای سیر کردن شکم زن و بچه خود مبادرت به ورود کالا می کنند مستحق زندان و شکنجه و قتل می باشند ، این دست نوشته را به پایان می رساند.

حسام عطارزاده
07/19/2014

Friday, July 18, 2014

وضعیت بحرانی رضا شهابی در ۴۶مین روز اعتصاب


 رضا شهابی، فعال کارگری در بند در بیمارستان امام خمینی همچنان در اعتصاب بسر می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رضا شهابی زکریا، فعال کارگری و زندانی سیاسی روز یک‌شنبه ۱۱ خرداد ماه از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد و در‌‌‌‌ همان روز در اعتراض به این انتقال دست به اعتصاب غذا زد.
وی صبح روز شنبه ۲۱ تیر ماه از زندان رجایی شهر کرج به بیمارستان هزار تخت‌خوابی امام خمینی منتقل شد اما تا این لحظه حاضر نشده که به اعتصاب خود پایان دهد.
وی که تا روز گذشته با دست‌بند به تخت بیمارستان بسته شده بود خواستار جوابگویی مسئولان زندان در خصوص چرایی تبعید به زندان رجایی شهر کرج شده است.
خانواده رضا شهابی طی دو روز گذشته اجازه ملاقات با وی را یافته‌اند و حال عمومی‌اش را وخیم گزارش می‌کنند.
این زندانی سیاسی که از ناراحتی ستون فقرات در ناحیه کمر و گردن رنج می‌برد باید هرچه زود‌تر تحت عمل جراحی قرار گیرد اما پزشکان می‌گویند باید اعتصاب غذای خود را بشکند و مدتی تحت مداوا قرار گیرد و سپس عمل جراحی روی وی صورت گیرد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «دادستانی جدیدا بیمارهایی رو که اصرار دارن حتما به بیمارستان اعزام بشن، اعزام می‌کنه اما اونجا اجازه درمان نمی‌دهد و در واقع در بیمارستان زندانی را به نوعی در سلول انفرادی نگه می‌دارند.»
یادآور می‌شود که رضا شهابی عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه بنا بر رای دادگاه تجدید نظر تهران، به تحمل چهار سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سندیکایی و هفتاد میلیون ریال جریمه نقدی محکوم است.

یک کوله بر کرد توسط نیروی انتظامی مجروح شد

 نیروی انتظامی ایوب فقه‌زاده، کوله بر کرد را در منطقه پیرانشهر هدف گلوله مستقیم قرار داده و به شدت مجروح کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ایوب فقه‌زاده ۲۶ ساله، کوله‌بر کردی است که در منطقه «بردناز» در نزدیکی پیرانشهر هدف تیراندازی مستقیم نیروی انتظامی قرار گرفت و بشدت مجروح شد.
این کوله‌بر کرد اهل روستای «کهنه لاهیجان» بوده و پس از مجروح شدن توسط همراهانش از منطقه دور شده و به بیمارستان شهر دیانا واقع در جنوب کردستان منتقل شده است.
گفتنی است، به دلیل فقر و بیکاری در مناطق مرزی کوله‌بری یکی از منابع درآمد مردم بوده و هر ساله تعداد زیادی از این افراد توسط تیراندازی نیروی انتظامی کشته و یا مجروح می‌شوند.
منبع: هرانا

بازداشت و انتقال یک شهروند بوکانی به اداره اطلاعات


 فاتح خسروی عکاس و ورزشکار سر‌شناس اهل بوکان ابتدا توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت و یه وزارت اطلاعات تحویل داده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاتح خسروی روز سه‌شنبه ۱۰ تیر ماه در مغازه عکاسی خود توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت و مغازه‌اش پلمب شد.
این عکاس و والیبالیست سر‌شناس کرد که پیش‌تر به مدت ۱۱ سال در تیم والیبال شهرستان بوکان عضو بوده ابتدا به بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه منتقل و روز یک‌شنبه ۲۲ تیر ماه از آنجا به بازداشتگاه اداره اطلاعات بوکان منتقل شد.


از علت بازداشت و اتهامات وارده به این شهروند کرد تا لحظه تنظیم این خبر اطلاع دقیقی بدست نیامده است اما وی در مرداد ماه سال ۸۹ نیز بدلایل سیاسی از سوی نیروهای امنیتی شهر بوکان بازداشت شد و پس از یک ماه با تودیع وثیقه آزاد شد.
منبع: هرانا

شبنم عیسی خانی، شهروند بهایی در تبریز بازداشت شد


شبنم عیسی خانی، شهروند بهایی ساکن تبریز روز یکشنبه ساعت ۱۱ صبح توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی، بدون اطلاع قبلی و با اعلام اینکه نامه دارید وارد منزل شده و ضمن فیلم برداری و تفتیش منزل، کلیه کتاب های مذهبی و وسایل الکترونیکی شخصی و دستگاه گیرنده ماهواره را ضبط کرده و سپس اقدام به بازداشت شبنم عیسی خانی نمودند.
نامبرده به سلول انفرادی منتقل شده است و از حق ملاقات با خانواده اش محروم است.
منبع: هرانا

صدور حکم زندان برای ۱۵ بهایی در شیراز


 دادگاه انقلاب شیراز طی حکمی،  ۱۵ تن از پیروان آئین بهائی در این استان را به یک سال و نیم تا سه سال و نیم زندان محکوم کرده است.
به گزارش ایلنا، گیتی پورفاضل از صدور حکم ۱۵ موکل بهائی خود خبر داد و گفت که قاضی رسیدگی کننده به این پرونده در دادگاه انقلاب شیراز چهار زن متهم این پرونده را به یک سال و نیم زندان محکوم کرده اما حکم حبس آنها را به مدت پنج سال تعلیق کرده است. همچنین  از ۱۱ متهم باقی مانده این پرونده، چهار تن را به اتهام فعالیت مستمر علیه امنیت کشور به سه ونیم سال حبس تعزیری و ۷ متهم دیگر را نیز هر یک به ۲۰ ماه حبس محکوم کرده است.
گیتی پورفاضل با اشاره به اینکه “احکام این پرونده به رویت همکارم رسیده است”، گفت که حتما در مهلت قانونی نسبت به حکم دادگاه بعدی اعتراض کرده و امیدوارم قاضی رسیدگی کننده به پرونده نسبت به احکام دادگاه بدوی تجدید نظر کند.

رویین عطوفت به یازده سال حبس محکوم شد


 روئین عطوفت از فعالان سیاسی از سوی دادگاه انقلاب به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
به گزارش تارنمای ملی مذهبی، این حکم محکومیت سنگین علیه روئین عطوفت در دادگاه بدوی و توسط قاضی صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب صادر شده، و وی علاوه بر این، به دو سال محرومیت از عضویت در احزاب و گروه‌های سیاسی محکوم شده است.
روئین عطوفت از علاقمندان به اندیشه‌های دکتر علی شریعتی است. وی در سال‌های گذشته جلساتی علنی را با مضمون فرهنگی و اجتماعی در منزل خود و در چهارچوب فعالیت‌های نهادی مدنی (به نام رنگین کمان) برگزار می‌کرد.
وی همچنین از همراهان زنده یاد مهندس سحابی، و از نزدیکان به زنده یاد هدی صابر بود و در برگزاری جلسات وی، نقشی موثر داشت.

Thursday, July 17, 2014

دلایل سرکوب وب لاگ نویسان و روزنامه نگاران توسط مزدوران رژیم اسلامی ایران :


هجوم وحشیانه بسیج و بهم ریختن دفتر روزنامه دانشجویی! شکنجه وبلاگ نویس در بند حسین رونقی ملکی! هجوم اداره اطلاعات به منزل روزنامه نگار  بهمن احمدی امویی و دستگیر آن! حکم 19 سال زندان برای وب لاگ نویس حسین درخشان !
ضرب و شتم و کشتن وبلاگ نویس مستقل ستار بهشتی در پلیس فتا تهران! دستگیری وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران در آستانه انتخابات!
خبر های ناگوار روزانه از هجوم ،دستگیری و شکنجه و کشتن وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران روزی نیست که در شبکه های اجتماعی و اخبار وجود نداشته باشد.
از آنجا که این قشر دارای تفکر،تبعیضات و شرایط خفقان جامعه را به رشته تحریر در آورده ،حاکمان استبداد و اقتدار گرا ی رژیم اسلامی را تاب نیاورده و به دلیل وحشت از روشن شدن افکار عمومی و اعتراضات گسترده مردمی ،اقدام به سرکوب این قشر نموده.
وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران که با مطالعه دقیق اخبار و حوادث روزانه،وضعیت جامعه را تجزیه وتحلیل نموده و ضعف های رژیم را مشخص، و گریبان گر رژیم شده و آنها را بازخواست کرده ،فقط برای بهبود وضع جامعه فعالیت میکنند که باسرکوب از سوی حاکمیت روبرو شده. بنگرید به کشورهای دارای دمکراسی ، اگر مسئولی جرمی کند و این جرم توسط جراید منتشر شود آن مسئول 24 ساعته استعفاء داده . برعکس در ایران  جراید و منبع نشر را سرکوب کرده و به ان مقام مجرم ارتقاء مسئولیت و درجه هم می دهند. نمونه های همچون علی کردان، سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران و دیگر جنایتکاران رژیم اسلامی.
این سرکوبها فقط به نویسندگان مطالب سیاسی ختم نمی شود بلکه نویسندگان جراید اقتصادی و ورزشی هم از این بلاء استبداد در امان نبوده .به این دلیل قریب به اتفاق آقایان در بخشهای اقتصادی و ورزشی ساختاری از افرادی دارند که در بدنه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت میکرده و هم اکنون با تغییر چهره دست به چنگ اندازی به مراکز مالی کشور زده که از این رو می توان اشاره کرد به مسولیت سرداران سپاه در حوضه اقتصاد و باشگاه های فوتبال در ایران .
با توجه به دستورات مستقیم رهبر ، علی خامنه ایی به دستگاهای اطلاعاتی و امنیتی مبنی بر سرکوب هر گونه اطلاع رسانی از وضعیت داخلی ایران ،می بینیم حاکمیت مستبد اسلامی تحمل کوچک ترین انتقاد به عملکرد خود را نداشته و همیشه خواستار سرکوب این قشر از حوضه خبر بوده و با توجه به این که دستگاهای امنیتی و وزارات دادگستری کشور از قوانین ضد حقوق بشری در سیستم قدرت خود استفاده کرده همیشه با کوچکترین اطلاع رسانی در زمینه اتشار نقص حقوق انسانی در ایران مبارزه و منابع حوضه خبر را سرکوب کرده که میتوان اشاره داشت به ساختار ارتش سایبری رژیم اسلامی ایران که متشکل شده از مامورین وزارت اطلاعات و امنیت و اطلاعات سپاه پاسداران که با شناسایی  فعالین در محیط اینترنت آنها را دستگیر و در غیر اینصورت وبلاگ هآی آنها را مسدود و یا حک نموده که این چنین اعمال نشانه ایی از ضعف این حکومت سر تا پا مسلح و سرکوب گر میباشد.
اما از دیکر دلایل سرکوب ، بسته نگاه داشتن جامعه از حوضه خبر برای عدم تغییر رقتار می باشد زیرا با توجه به رشد تکنولوژی و اینترنت در 10 سال گذشته دنیا شاهد به روز رسانی اخبار سراسری می باشد اما رژیم اسلامی با فیلتر کردن و مختل کردن سرعت اینترنت عملا سرکوب را عمومی کرده که باید اشاره کرد به مختل شدن و قطع اینترنت و خطهای تلفن بعد از انتخابات جنگ جالی سال 1388 به دلیل روشن نشدن افکار جامعه بین اللمللی و اعتراضات به  سرکوبهای وحشیانه .
نتیجه ایی که میخواهم از این دست نوشته بگیرم این است که، حکومت اقتدار و قدرت طلب اسلامی باید این را درک کند تا زمانی که جوانانی دارای آگاهی با سلاح قلم و اندیشه در ایران زمین هستند هر چقدر سرکوب و شکنجه را ادامه دهند باز هم این جوانان فعالیت خود را ادامه داده و هر گونه خبر را مبنی بر نقص حقوق انسانی انتشار و گزارش میدهند.
حسام عطارزاده
2014/17/07


Tuesday, July 15, 2014

وبلاگ نویسی که از مراسم دامادی به زندان منتقل شد

وبلاگ نویسی که از مراسم دامادی به زندان منتقل شد
متن زیر گزارشی است از وضعیت داستان نویس و طنز پرداز « مهدی علیزاده فخرآبادی» که هم اکنون در زندان وکیل آباد مشهد به سر می برد. او نیز مانند وحید اصغری و سعید ملک پور، از دستگیر شدگان پروژه گرداب است.
( پروژه گرداب: ارگان اینترنتی مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران است، و به عنوان "يكي از مراكز وابسته به فرماندهي پدافند سايبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامي" به صورت شبانه‌روزی اقدام به شناسایی فعالیت‌های مخرب و ضدامنیتی می‌کند، از ابتدای فعالیت خود در سال 1387 با راه اندازی پروژه ای با نام "مضلین" زمینه دستگیری ده ها نفر از فعالان سایت های اینترنتی با محتوای ضد دینی، را فراهم آورده و در این راستا متمرکز شده است. )
وی در زمان دانشجویی در رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه نیشابور برای اولین مرتبه دستگیروبعد از 3 روز بازجویی به قید وثیقه ازاد و پس از چند سال تبرئه میشود، تنها بعد از چند ماه از اتمام این پرونده در تابستان سال 87 به جرم وبلاگ نویسی و مدیریت چند سایت از قبیل «شازده کوچولو» و «سرخ وسفید» و همکاری با رسانه های اینترنتی متعدد و انتشار داستانها ومقالات خود در فضای مجازی دوباره دستگیرشد.
ابتدا بدلیل شباهت، برادردوقلوی او را بازداشت می کنند و در زیر شدیدترین شکنجه ها، او وادار به اعترافاتی دروغین مبنی بر اینکه مدیر سایت «شازده کوچولو» است، میشود و بازجویان بعد ازاینکه متوجه شدند که ایشان هیچ اطلاعات درستی ندارد و به اشتباه دستگیر شد، بعد از 30 روز بازداشت درانفرادی اوین(12 الف) به قید وثیقه آزاد می گردد، ولی همچنان پرونده وی باز است.
پس از 10 روز از بازداشت برادر، او را نیز احضار می کنند، و 121 روزانفرادی وی در زندان اوین بند ( 2الف) آغاز میشود. در این دوران با توجه به اینکه او بیمار بوده (از ناحیه پا دچار معلولیت مادر زادی) توسط شوکر، سیم، کابل، باتوم و فشارهای فراوان روحی و روانی مورد شکنجه وبازجویی قرار می گیرد، که در این شرایط وادار به اعتراف می شود، بطوریکه بارها تنها آنچه را که بازجویان به او دیکته می کردند را در برگه های بازجویی می نوشت و در نهایت مجبوربه اعتراف تلویزیونی شده است.
مهدی علیزاده فخرآبادی متولد 28/5/1360 در مشهد، بعد از 121 روز انفرادی و گرفتن اعترافات لازم به قید وثیقه 350 میلیونی آزاد شد و باید هر 2 یا3 ماه یک مرتبه به شهر تهران خود را معرفی نماید، وهربارنیز تحت بازجویی قرارگرفته، وحتی یکبارجلوی پدرش اورا به اتاقی بردند و مورد ضرب وشتم قرار دادند.
درآخرین احضار او به تاریخ 20 فروردین 1390، و درست در روز بعد مراسم ازدواج و درادامه جشن، بار دیگر دستگیرو با کت وشلوار دامادی به زندان اوین بند 350 منتقل میشود.
بعد از دستگیری بازجویان برای بازرسی به خانه او ریختند وهمسرش را مورد اهانت قرار دادند، ضمن اینکه وسایل و لوازم او» را نیز به تاراج بردند. پیرو اقداماتی که همسر وی برای آزادی «مهدی علیزاده فخرآبادی» انجام می داد، بارها مورد اذیت و آزار روانی و توهین قرار گرفت، و در این راستا دادستان پرونده آقای «طرزی» طی نامه ای از او خواست که از مهدی طلاق بگیرد، و بالاخره اینکه آنها مجبور به طلاق شدند. توجیه دادستان این بود که چون «مهدی» معاند هست،شرعن جایز نیست که متاهل باشد.
«مهدی علیزاده فخرآبادی» در زمان حضور در بند 350 زندان اوین،عضو شورای فرهنگی وشورای شعروادب بود وفعالیتهای سیاسی وفرهنگی متعددی داشته ودر کنارآن به نگارش کتابهای خود پرداخته بطوریکه زمان دستگیری حدود 200 داستان و مقاله از او وجود دارد. درحال حاضر 19 کتاب نوشته وعمده کتابهای این زندانی بامضمون داستانهای طنز هستند.
زندانی نامبرده درتاریخ 21 آبان 1390، به شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست «قاضی صلواتی» احضار و در دادگاهی فرمایشی وچند دقیقه ای بدون اینکه فرصت دفاع ازخود را داشته باشد محکوم به اعدام، به همراه 5 سال زندان شد.( درهمان روز سرباز شعبه اعزام زندان او را در حضور پدرومادر وبرادرش ضرب وشتم قرار می دهد). پدر وی که با دستگیری مهدی سکته کرده بود با دریافت این حکم پسرش، وضعیت جسمیش وخیم و 70 درصد بینایی خود را از دست میدهد و مادرش نیز برای چندمین مرتبه راهی بیمارستان میشود.
در نهایت خانواده وی به حکم «قاضی صلواتی» اعتراض، و اطاله دادرسی دادند، که دیوان عالی کشورحکم را شکست وقرار شد پرونده وی در شهرمحل سکونتش (مشهد) مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد.
بعد از یکسال و نیم حضور او در زندان اوین، در 3 مهر 1391 به زندان وکیل آباد مشهد منتقل میشود و به دستور حفاظت زندان به بند5 بخش 102 که بند اشرار است، حبس شد.
پس از یکسال حبس در زندان وکیل آباد مشهد در تیرماه 1392 در شعبه 3دادگاه انقلاب مشهد به ریاست «قاضی سلطانی» به او اتهام:
1- بند الف ماده 3وماده 10قانون اتهامات انتشار آثارسمعی وبصری به عنوان عامل اصلی= 3سال حبس، به علاوه ضبط تجهیزات و 100 میلیون ریال جزای نقدی و محرومیت اجتماعی به مدت 7 سال
2- ماده 500 قانون مجازات اسلامی تبلیغ علیه نظام = 1سال حبس تعزیری
3- ماده 513 قانون مجازات اسلامی توهین به مقدسات= 5 سال حبس تعزیری
4- برای تکمیل 2 سال تبعید به نیک شهر سیستان وبلوچستان بر طبق ماده 19 مجازات اسلامی مصوب 1370
ودر کل از افساد فی الارض تبرئه وبه 9 سال حبس و2 سال تبعید و 7 سال محرومیت اجتماعی و 10 میلیون تومان جریمه محکوم میشود.
درکیفرخواست غلوآمیزی که برای وی تدوین شده بود اظهار گردید که حتی «سلمان رشدی» هم با داستانهای خودش دراین حد اقدامات ویژه انجام نداد.
محتوای داستانهای وی را غیراخلاقی وتوهین آمیز(توهین به مقدسات،رهبری، مسئولین نظام،حجاب، نمازجمعه، امربه معروف ونهی ازمنکر،فرشته های الهی وانبیا عظام و...) دانستند وحتی بعضی داستانهایی که در حقیقت متعلق به او نبود را به وی نسبت دادند و این حکم به دلیل انتشاراین داستان ها ونگارش شخصی به وی تعلق گرفت.
او درزیر شکنجه های شدید از ناحیه گوش آسیب جدی دیده، واز ناحیه پا که از پیش معلول بود دارای مشکلات بیشتری شده و با چنین وضعیتی درتمام دوران از رسیدگی پزشکی محروم بوده است.
با توجه به خبرهای رسیده بعد از نامه ای که او خطاب به «احمدشهید» در سال گذشته نوشت که در فضای مجازی نیز منتشر شد، مورد ضرب و شتم و بازجویی قرار گرفت و گوش او دوباره چرک کند، در ضمن یکماه را بصورت تنبیهی در اتاق اشرار گذراند و سپس با کمک و وساطت هم بندیان خود به بند مشاوره 3 منتقل شد و هم اکنون در آنجا به سر می برد.
میترا پورشجری
15 جولای 2014