Hesam Attarzadeh

Monday, February 24, 2014

دو زندانی سیاسی کرد بار دیگر به اعدام محکوم شدند

پس از سه ماه بلاتکیلفی دادگاه انقلاب اسلامی با لغو حکم اعدام دو زندانی سیاسی کرد مخالفت و مجددا آنها را به اعدام محکوم کرد. 

بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، دیروز یکشنبه ۴ اسفندماه ۱۳۹۲ پس از سه ماه بلاتلکیفی علی و حبیب افشاری که حکم اعدام آنها در تاریخ ۱۹.۱۲.۲۰۱٣ بنا به درخواست کمسیون حقوق بشر اسلامی و از طرف دادگاه انقلاب اسلامی متوقف شده بود، دوباره این حکم در دادگاه انقلاب اسلامی استان آذربایجان غربی مورد رسیدگی قرار گرفت و مجدد این دو زندانی سیاسی کرد به اعدام محکوم شدند. 
یکی از اعضای خانواده این دو برادر زندانی سیاسی به کمپین گفت که دیروز کمیسیون حقوق بشری اسلامی طی نامه ای که در زندان به علی و حبیب داده اعلام کرده که پس از سه ماه از توقف حکم اعدام، دادگاه دوباره طی رسیدگی مجدد پرونده، آنها را به اعدام محکوم کرده است. 
این عضو خانواده افشاری گفت که این دومین باری است که مسئولان زندان و قضایی به علی و حبیب در زندان اعلام می کنند که حکم اعدامتان لغو شده است و آنچه معلوم است این بار با شکایت وزارت اطلاعات و درخواست این اداره لغو حکم اعدام تایید نشده است و وزارت اطلاعات اصرار بر اعدام این دو عضو خانواد را دارد. 
وی در ادامه گفت که علی هم اکنون یکی از دستهایش در اثر عفونت فلج شده و یک گلوله هنوز در بدن وی باقی مانده است که باعث عفونت شدید شده و وی در وضعیت وخیم جسمی قرار دارد. 
علی افشاری متولد ۱٣۵۹ شمسی به همراه برادرش حبیب الله افشاری متولد ۱٣۶۷ شمسی اهل روستایی گوگجلو حبیبله از توابع شهر مهاباد که از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اعدام محکوم شده است حکم صادره در دی ماه دو سال گذشته به آنها در زندان ارومیه ابلاغ شد که طولی نکشید که دیوان عالی کشور حکم اعدام این دو برادر را که خواستار تجدید نظر در حکم شده بودند را تائید کرد. دو برادر دیگر آنها به نامهای جعفر و ولی افشاری که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان محکوم شده اند و این چهار برادر هم اکنون در زندان مرکزی اورمیه زندانی هستند و از اجازه ملاقات با خانوادشان محروم می باشند. 

Sunday, February 23, 2014

درخواست آزادی حشمت اله طبرزدی، علی رشیدی، احمد زید آبادی


اخبار روز: گروهی از هنرمندان، شعرا، سینماگران و فعالان سیاسی و اجتماعی مستقل، ملی و چپ کشور با امضای بیانیه ای خطاب به مردم ایران و سازمان های مدافع حقوق بشر، خواهان آزادی حشمت اله طبرزدی، علی رشیدی، آحمد زیدآبادی و همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی کشور شده اند. متن این نامه ی سرگشاده به شرح زیر است:

مردم بزرگوار ایران
سازمانهای حقوق بشری و مدافعان حقوق بشر در ایران و جهان

در ساعت ۱ بعد از ظهر روز سه شنبه ۲۴/۱۰/۹۲، ماموران امنیتی به شیوه ای پرخاشگرانه به خانه ی مهندس حشمت اله طبرزدی، مدافع پیگیر حقوق بشر در ایران مراجعه کرده، و او را با خود برده اند. این رخداد در شرایطی به وقوع پیوسته است که طبرزدی از بیماری های فشارخون، دیابت و کاهش وزن، به دلیل شرایط سخت و طول مدت زندان و کمبود مراقبتهای پزشکی رنج می برد و قرار بر این بوده است که به مدت یک سال در مرخصی استعلاجی برای بهبود بخشیدن به وضعیت پزشکی و بهداشتی خود به سر برد.
    دکتر علی رشیدی ، هموند شورای رهبری جبهه ی ملی ایران نیز پس از اعزام به دادسرای انقلاب دستگیر و به زندان فرستاده شده است.
    دکتر احمد زیدآبادی، روزنامه نگار و فعال سیاسی که در مرخصی از زندان به سر می برده است را نیز، پس از احضار روانه ی زندان کرده اند.
    ما امضا کنندگان این نامه، ضمن ابراز تاسف از احضار و زندانی شدن این مدافعان آزادی و حقوق بشر در ایران، خواهان آزاد شدن فوری این شخصیتهای در بند و همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران هستیم و بر این باوریم که زندانی کردن مخالفان و منتقدان راه چاره ی دردهای جامعه نیست.
    ما خواستار آنیم که با رعایت آزادی اندیشه و بیان، بهسازی بنیانی اوضاع اجتماعی - اقتصادی از راه برخورد سازنده ی افکار که حاصل آن دستیابی به برایند اندیشه ها و خواست های مردم است ممکن شود.
    ما دستگیری دگراندیشان،آزادیخواهان، مخالفان و منتقدان را به منزله ی دستگیری خود و به بند کشیدن اندیشه ی شهروندان می دانیم و دفاع از آزادی و حقوق بشر را حق انکارناپذیر هر شهروند اندیشه ورز می شماریم.

سازمان ملل: اعدام‌ها در ایران بالا رفته است


دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، در ژنو، با انتشار بیانیه‌ای نسبت به افزایش اعدام در ایران هشدار داده است.
به گزارش بی بی سی فارسی ،این دفتر می‌گوید در سال جاری میلادی و تنها در هفت هفته اخیر دست کم ۸۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند و تعداد اعدام‌ها در این مدت ممکن است به ۹۵ نفر نیز برسد.
راوینا شمداسانی، یکی از سخنگویان سازمان ملل، گفت که اگرچه پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری نشانه‌های مثبتی از بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران به چشم می‌خورد، اما به نظر می‌رسد روی کار آمدن دولت جدید در اجرای احکام اعدام تغییری نداده است.
خانم شمداسانی همچنین به اعدام هادی راشدی و هاشم شعبانی، دو فعال عرب ایرانی، اشاره کرده و گفته است که بنا به برخی گفته‌ها محاکمه آنها ناعادلانه بوده و آنها تحت شکنجه مجبور به اعتراف شده بودند.
ایران پس از چین بیشترین شمار اجرای احکام اعدام و همچنین بالاترین نرخ سرانه اعدام را در جهان دارد. سازمان ملل می‌گوید در سال گذشته میلادی بین ۵۰۰ تا ۶۲۵ نفر در ایران اعدام شده‌اند.
بخش عمده‌ای از احکام اعدام‌ در ایران برای جرایم مرتبط با قاچاق مواد مخدر صادر می‌شوند. سازمان ملل می‌گوید آن چنان جدی نیستند که بتوان برای مجازاتشان به اعدام متوسل شد.

Thursday, February 20, 2014

در آستانه روزجهانی زبان مادری پنجاه نفر بازداشت شدند


دست‌کم ۵۰ تن از فعالین و شهروندان از اقلیت های قومی ترک زبان که در مراسم بزرگداشت روز جهانی زبان مادری شرکت کرده بودند بازداشت شدند.
 ده‌ها تن از فعالین سیاسی و مدنی آذربایجانی که به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در منزل «اکبر ابولزاده» از فعالین شهر اهر گرد هم آمده بودند، توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.
بازداشت شدگان به محل نامعلومی منتقل شدند و در میان اسامی بازداشت شدگان، نام برخی از فعالین باسابقه آذربایجان از جمله عباس لسانی نیز به چشم می‌خورد.
گفته می‌شود شمار دستگیر شدگان بیش از پنجاه نفر بوده است اما از هویت آنها اطلاعی در دست نیست.
اسامی برخی از بازداشت شدگان به شرح زیر است:

روزنامه “آسمان” توقیف شد

روزنامه “آسمان” پس از ۷ روز انتشار،  به دلیل «انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی و توهین به مقدسات اسلامی» توقیف شد.
عباس بزرگمهر، مدیر مسئول تحت تعقیب قضایی قرار گرفت. براساس این گزارش، پرونده رسیدگی به اتهام های روزنامه آسمان، در بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه در حال رسیدگی است.
این روزنامه در شماره روز گذشته خود در مصاحبه ای از لایحه قصاص را «غیر انسانی» عنوان کرده بود.
منبع: دانشجو نیوز

شاهین دادخواه به بند ۲-الف منتقل شد


شاهین دادخواه دیپلمات زندانی در بند ۳۵۰ اوین به بند ۲-الف سپاه منتقل شد.
روز گذشته چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه شاهین (صمد) دادخواه از بند ۳۵۰ اوین به بند ۲- الف سپاه منتقل و تا این لحظه از سرنوشت وی هیچ‌گونه اطلاعی در دست نیست.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «شاهین دادخواه هم اکنون در سلول انفرادی بند ۲-الف سپاه نگهداری می‌شود واز علت این انتقال اطلاعی در دست نیست.»
گفتنی است دکتر شاهین دادخواه متولد ۱۳۵۰ کار‌شناس سیاسی امنیتی کشورهای خاورمیانه است که لیسانس خود را از دانشگاه ناپل ایتالیا، فوق لیسانس از داشگاه بیکنت ترکیه آنکارا و نهایتا دکترای خود را در رشته روابط بین الملل از دانشگاه مادرید اسپانیا دریافت کرده است.
وی که در سمت مشاور در شورای عالی امنیت ملی و جزو اعضا مذاکره کننده هسته‌ای تیم حسن روحانی مشغول به کار بوده است، سابقه شرکت در مذاکرات ایران امریکا در افغانستان، شرکت در مذاکرات سه جانبه ایران عراق امریکا در سال ۸۸ به سرپرستی کاظم قمی سفیر ایران در عراق و همکاری با مرکز مطالعات استراتژیک را در کارنامه خود دارد.
منبع: هرانا

عدنان حسن‌پور بە زندان زابل تبعید شد


 عدنان حسن‌پور روزنامە نگار زندانی کرد بعد از هفت سال زندان در سنندج برای ادامە محکومیتش بە زندان زابل تبعید شد.
عدنان حسن‌پور روز سه شنبه ٢٩ بهمن ماە ١٣٩٢ بدون اطلاع برای تبعید بە زندان زابل تبعید شد.
این روزنامه نگار زندانی کُرد در تاریخ ۵ بهمن ماه ١٣٨۵ بازداشت شد و در تاریخ ٢٢ خرداد سال ٨۶ به اتهام محاربه به اعدام محکوم گردید.
حکم این روزنامەنگار کُرد در دادگاه تجدید نظر به پانزده سال زندان کاهش یافت و از آن تاریخ تا بە حال ازهر نوع مرخصی محروم بودە است.
عدنان حسن‌پور در مرداد ماە گذشته نامەای را از زندان خطاب بە حسن روحانی منتشر کرد.
عدنان حسن‌پور پیش از بازداشت عضو تحریریه «هفته نامه ئاسو» بوده که به دو زبان کردی و فارسی منتشر می‌شد. این هفته نامه در سال ۱۳۸۴ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی توقیف شد.
همچنین این روزنامه نگار کُرد در طول دوران حبس در زندان مرکزی سنندج کتاب «آینده آزادی» نوشته «فرید ذکریا» را از زبان فارسی به زبان کُردی ترجمه کرده است.
شایان ذکر است عدنان حسن‌پور عصر پنجشنبه ۳ بهمن پس از هفت سال حبس، از زندان مرکزی سنندج به زندان زادگاهش یعنی شهر مریوان منتقل شده بود.
منبع: هرانا

Sunday, February 16, 2014

رسول بداغی و شاهرخ زمانی به سلول انفرادی منتقل شدند


رسول بداغی و شاهرخ زمانی در پی اعتراض به پلمب کتابخانه بند به سلول انفرادی منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رسول بداغی و شاهرخ زمانی دو تن از زندانیان سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج که نسبت به پلمب و تفکیک کتابخانه بند اعتراض کرده بودند، روز گذشته شنبه ۲۶ بهمن ماه به سلول انفرادی منتقل شدند.
روز شنبه ۲۸ دی ماه مسئولین اقدام به تعویض قفل کتابخانه سالن ۱۲ کرده و اجازه استفاده از کتابخانه را از زندانیان سیاسی سلب کردند.
مسئولین زندان در اقدامی دیگر اقدام به تعبیه در جدید برای کتابخانه نموده و آن را کلا از زندانیان سیاسی جدا کردند.
گفتنی است، کتابهای این کتابخانه کلا توسط زندانیان تهیه شده و مسئولین با این اقدام زندانیان را از کتابهایی که با هزینه خود تدارک دیده‌اند محروم کردند.

احضار، بازجویی و تهدید خانواده انور حسین‌پناهی


 روز گذشته، شنبه خانواده حسین‌پناهی به اداره اطلاعات شهر دهگلان احضار شده و تحت بازجویی و تهدید قرار گرفتند.
 روز شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ پدر و مادر انور حسین پناهی فعال مدنی کرد به اداره اطلاعات شهرستان دهگلان احضار شدند و به مدت چندین ساعت مورد بازجویی و تهدید بازجویان این نهاد امنیتی قرار گرفتند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «ماموران وزارت اطلاعات پیش‌تر حساب‌های بانکی این خانواده را مسدود کرده بودند و بالغ بر ۱۰ میلیون تومان وجه واریزی یکی از فرزندان این خانواده که به منظور کمک معاش پدر و مادر به حساب آن‌ها واریز شده بود را مصادره کردند.»
وی در ادامه گفت: «هدف از انجام اینگونه اقدامات غیر انسانی، تشدید فشار‌ها به‌خصوص از لحاظ مالی علیه خانواده‌های فعالان و زندانیان سیاسی می‌باشد.
هرانا

Saturday, February 15, 2014

مسیحیان جفا دیده در ایران بروایت تصویر

مسیحیان جفا دیده در ایران بروایت تصویر


مجمو عه عکس هائی که مشاهده می فرمائید مربوط به مسیحیان و یا نوکیشان 

مسیحی است که در طول سالهای بعد از انقلاب در اثر انحصارطلبی آشکار و نهان

 توسط نهاد های علنی و یا مخفی و یا موازی اطلاعاتی حاکمیت ایران بقتل رسیده 

و یا رسما به دارآویخته شده اند ویا بازداشت و دستگیر شده و در دهلیزهای مخوف 
 
 شکنجه شده و رنج کشیده اند.

بدیهیست که این مجموعه عکسها نمیتواند شامل تمامی کسانی باشد که در این 

تعریف میگنجند زیرا  بسیاری بوده و هستند که تصویری از آنها در دست نیست 

و همینطور فراوان نوکیشانی بوده و هستند که تمایلی به علنی شدن تصویرشان 

ندارند.



------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------








--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 





کشیش ارسطو سیاح که در بهمن 1357 یعنی در اولین

روزهای انقلاب بطرز مشکوکی در شیراز بقتل رسید.







------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 



کشیش هایک هوسپیان مهر که در دی ماه 1372

 در تهران بقتل رسید. 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


کشیش طاطاوس میکائیلیان که در بهمن ماه 1372 
در تهران بقتل رسید.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------




کشیش مهدی دیباج که پس از 9سال و27 روز از زندان آزاد
شده بود در سال 1373 ربوده شده و با ضربات چاقو در کرج
بقتل رسید.





-----------------------------------------------------------------------------------------------------------





کشیش قربان توری که در آذرماه 1384 در گنبد بقتل رسید.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------





کشیش حسین سودمند اولین کسی که در دادگاههای ایران به

اعدام محکوم شد و در سال 1990در مشهد اعدام گردید. 
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------




بهرام دهقانی تفتی پسر کشیش حسین دهقانی که در سال 1992

 ربوده شده در حومه تهران بگلوله بسته شد.

قاضی صلواتی پدر را به ١٨ سال حبس و فرزندان را از تحصیل محروم کرد

fooladvand ابوالقاسم فولادوند
ابوالقاسم(جواد) فولادوند، زندانى مسن بند ٣۵٠ اوين که اخيرا با حکم سنگين ١٨ سال حبس مواجه شده، مى گويد که شغلش رانندگى تاکسى بوده و چون از زمان دستگيرى تاکنون هيچگونه درآمدى نداشته، خانواده اش از نظر مالى در وضعيت بسيار بدى قرار دارند و در نتيجه فرزند کوچکش که با معدل ١۹/۵۹، شاگرد ممتازى در مدرسه نمونه دولتى بوده، براى ادامه تحصيل با مشکل مواجه شده و فرزند بزرگش نيز امکان شرکت در کنکور را از دست داده است.
او همچنين مى گويد از آغاز بازداشت، به صورت رسمى و ادارى خواهان ثبت وکالت محضرى به همسرش، جهت فروش يا اجاره خودرو تاکسى به عنوان تنها دارايى اش، براى امرار معاش خانواده شده اما تاکنون با ممانعت قاضى صلواتى مواجه بوده است.
عصر روز ٢١ خرداد ١٣۹٢، هشت مامور مسلح شامل يک زن، با زور و ضرب و شتم و به زمين خواباندن ابوالقاسم فولادوند و همسر و فرزند ١٢ ساله اش، وارد منزل وى واقع در محله مارليک شهريار (ملارد)، شده و پس از ضبط لب تاب فرزند کوچک، هارد کامپيوتر منزل، موبايل، دفترچه تلفن، دوربين فيلمبردارى و عکاسى، تعدادى دى وى دى و کتاب، پدر خانواده را به سمت محل کار فرزندش بزرگش که آن زمان هفده سال داشته، جهت جلب او، هدايت مى کنند.
ابوالقاسم فولادوند با شرح این ماجرا، می گوید که ماموران تنها زمانى که متوجه بيهوش شدن همسرش مى شوند، به وى اجازه می دهند برای مدت کوتاهی به همسرش و فرزندش که از وحشت در حال لرزيدن بوده، کمک کند.
فرزند نوجوان خانواده نيز در محل کار توسط ماموران جلب؛ لب تاب و موبايلش نیز ضبط ميشود و به اتفاق پدر و در حاليکه حق صحبت کردن با هم را نداشتند، ابتدا به دادگسترى ملارد، جهت تفهيم اتهام و سپس به بند ٢۴٠ اوين منتقل شدند.

احضار یک فعال دانشجویی دانشگاه یزد به اداره اطلاعات

در پی تماس تلفنی وزارت اطلاعات با مهدی امانی فعال دانشجویی دانشگاه یزد وی به وزارت اطلاعات فراخوانده شد.
به گزارش دانشجونیوز، این فعال دانشجویی پس از مراجعه به حراست دانشگاه با احضاریه دادگاه انقلاب مبنی بر حضور و پاسخگویی به پاره ای از سوالات در ستاد خبری اطلاعات یزد مواجه گشت.
شایان ذکر است پس از تغییر ریاست دانشگاه یزد و بهبود نسبی جو امنیتی این دانشگاه همچنان فشارها بر فعالین دانشجویی دانشگاه یزد از سوی ارگان های امنیتی پا برجاست.

محاکمه کامران ایازی به اتهام سب النبی و ارتداد


از سوی شعبه ۷۶ کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیر خراسانی روز سه شنبه ۲۹ بهمن ماه سال جاری به عنوان زمان رسیدگی به اتهام ارتداد دکتر کامران ایازی اعلام شده است. نخستین جلسه ی رسیدگی به این اتهام در اسفند ماه سال ۹۰ برگزار گردید.
 دکتر کامران ایازی پیشتر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهامات اجتماع و تبانی و توهین به مقدسات به ۹ سال حبس تعزیری, ۱۶۰ ضربه شلاق و ۴۸ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود که پس از آن پرونده ایشان به منظور رسیدگی در مورد اتهامات ساب النبی و ارتداد به شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شده است.
دکتر ایازی  در ۳ بهمن ماه سال ۸۹ از سوی نیروهای اداره اطلاعات شهر شیراز در مطب محل کار خود بازداشت و پس از ۸ روز به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شد و طی دوران ۳ ماه تحمل سلول انفرادی به منظور کسب اعترافات و نیز مصاحبه تلویزیونی مورد ضرب وشتم و شکنجه روحی قرار گرفت.
بازداشت وی در سال ۸۹ بدلیل عضویت در  یک انجمن اینترنتی به همراه ۶ تن دیگر صورت پذیرفت و این در حالی بود که از تعطیلی انجمن مذکور بیش از ۲ سال می گذشت. دکتر کامران ایازی, دندانپزشک , متاهل و دارای ۳ فرزند می باشد که بیش از ۴ سال است در بند ۳۵۰ زندان اوین در حبس به سر می برد.

یک فعال سایبری به هشت سال زندان محکوم شد


آرش مقدم اصلانی، فعال سایبری از سوی دادگاه انقلاب به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد.
 این فعال سایبری به اتهام توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام از سوی دادگاه انقلاب تهران به هشت سال زندان محکوم شد.
محاکمه این زندانی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران صورت گرفته است و مصداق اتهامات وی فعالیت در شبکه های اجتماعی چون فیس بوک بوده است.
هرانا

Wednesday, February 12, 2014

آن که باید پوست بیاندازد، حاکمیت است!


معاون فرهنگی وزارت ارشاد در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرد کانون نویسندگان ایران می تواند برای فعالیت مجدد «پوست اندازی» کند. ایشان در این مصاحبه نکات دیگری را نیز بر زبان آورد که همه جای تأمل دارند، اما بگذارید پیش از هر چیز به همین توصیه ی آقای صالحی درباره ی «پوست اندازی» کانون بپردازیم. سرگذشت کانون نویسندگان ایران روشن تر از آن است که کسی چون معاون فرهنگی وزارت ارشاد از آن بی خبر باشد؛ یکی داستان است پُر آب چشم که جزئیات آن البته درخور شرحی کشاف و افشاگرانه است، اما در این جا تنها به سرخط تعدی ها و اعمال سرکوبگرانه ی بی شمار اشاره می کنیم که در حق کانون روا داشته شده است، آن هم فقط در زمان حاکمیت کنونی از جمله دوران شکل گیری آن.
از برگزاری شب های شعر گوته در مهرماه ۱٣۵۶ – برگ زرینی از تاریخ پُرافتخار نویسندگان آزادی خواه و مستقل این سرزمین که مخالفان اش و از آن میان غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به ناحق و عامدانه زمان اش را یک سال به جلو می کشند تا آن را ثمره ی بازشدن فضای سیاسی جامعه بر اثر «انقلاب اسلامی» جا بزنند – تاکنون، کانون نویسندگان ایران همواره و یکسره در معرض هجوم و سرکوب و کشتار بوده است. سال ۱٣۶۰، دفتر کانون مورد حمله ی عُمال سرکوب قرارگرفت، هر چه در آن بود به غارت برده شد و، بدین سان، کانون برای چند سال در محاق فرو رفت. در اواخر دهه ی ۶۰، که اعضای پراکنده ی کانون به تدریج گردهم-آمدند تا به فعالیت فرهنگی و ستیز با سانسور ادامه دهند، بازهم مشمول سیاست اذیت و آزار و داغ و درفش گردیدند. آغازگر این سیاست مطابق معمول روزنامه ی کیهان بود که با هتاکی ها و ناسزاگویی های خود راه را برای پرونده سازی و دخالت مقامات امنیتی و قضایی هموار کرد. سپس، نوبت به تهدیدها و خط و نشان کشیدن های مقامات امنیتی- اطلاعاتی رسید. آن گاه، «صدا و سیما»، که عنوان ناروای «رسانه ی ملی» را یدک می کشد، برنامه ی «هویت» را برای ترور شخصیت اهالی فرهنگ از جمله اعضای کانون تدارک دید. اِعمال فشار بر امضاکنندگان «متن ۱٣۴ نویسنده» برای پس گرفتن امضاهای شان، اقدام به پرتاب کردن اتوبوس نویسندگان به اعماق دره، ترور و تک زنی این یا آن نویسنده ی مخالف و ربودن یکی از آنان در راه سفر به خارج کشور، احضار اعضای کمیته ی تدارک مجمع عمومی کانون در مهرماه ۱٣۷۷ به دادگاه و منع آنان از برگزاری مجمع عمومی، و سرانجام قتل تبهکارانه ی محمد مختاری و جعفر پوینده به فاصله ی اندکی پس از این احضار همه و همه از اِعمال سیاست هجوم و سرکوب و کشتار درباره ی کانون نویسندگان ایران سرچشمه می گرفتند. فضای ایجادشده در جامعه درپی کشتار زنجیره ایِ مخالفان سیاسی و عقیدتی و به ویژه آزادی خواهانی چون پوینده و مختاری، برای دوسه سال امکان ادامه ی سرکوب را از سرکوبگران گرفت، اما از سال ۱٣٨۱ به بعد دوباره آش همان آش شد و کاسه همان کاسه. در این سال، از برگزاری مجمع عمومی کانون جلوگیری شد، مجمعی که از آن پس تاکنون اعضای کانون امکان برگزاری آن را نیافته اند. سهل است، در این سال ها برخی از همین اعضا احضار و بازجویی، ممنوع القلم و حتی زندانی شده اند. کار سرکوب کانون به آن جا کشیده شده که حتی از برگزاری جلسات جمع مشورتی در خانه ی اعضای آن نیز ممانعت به عمل می آید، که آخرین موردش را همین چندی پیش شاهد بودیم.
اکنون، با توجه به این نگاه سریع و اجمالی به سرخط آن چه در این سی و چند سال بر کانون نویسندگان ایران گذشته است، از معاون وزیر ارشاد می خواهیم وجدان خود را قاضی کند و به این پرسش ما پاسخ دهد: به راستی کدام یک باید «پوست اندازی» کند: کانون نویسندگان ایران که پیرو منشورش از همان آغاز تأسیس در سال ۱٣۴۷ به دفاع پیگیر از آزادی بیان و مخالفت با سانسور برخاسته است یا سرکوبگرانی که سد راه این تشکل نویسندگان آزادی خواه و مستقل شده و با تمام وجود کمر به نابودی آن بسته اند؟ در چند ماه گذشته و به موازات تلاطمی که در فضای سیاسی کشور دیده می شود، شاهد اظهارنظرهایی در زمینه ی ضرورت آزادی اندیشه و بیان از سوی وزیر ارشاد و حتی رئیس جمهوری بوده ایم، اظهارنظرهایی از این دست که «در وزارت ارشاد سانسور نباید وجود داشته باشد» یا «اندیشه اگر سرکوب شود، زیرزمینی خواهدشد» یا «هر انسانی حق دارد آزاداندیش باشد». آیا این گونه تأکید بالاترین مقام های حاکمیت بر ضرورت آزادی بیان، حتی در حد سخن گفتنِ صرف، بدین معنا نیست که آن که باید پوست بیندازد حاکمیت است و نه کانون نویسندگان ایران؟ آیا معنای صریح و آشکار تغییراتی که مردم خواهان آن اند، و از جمله خود را در شعار «آزادی زندانیان سیاسی» در تظاهرات پُرشور مردم پس از انتخابات اخیر نشان داد، این نیست که در تمام این سال ها حق با کانون نویسندگان ایران بوده است و آن که باید پوست اندازد نه کانون و امثال آن بلکه ساختار و سازوکاری است که به سرکوب کانون و دیگر آزادی خواهان دست یازیده است؟