Hesam Attarzadeh

Thursday, November 7, 2013

بازرسی و توهین به زندانیان سیاسی در زندان ارومیه

مامورین زندان بند سیاسی زندان ارومیه را مورد بازرسی قرار داده، به زندانیان توهین کرده، تلفن‌ها را قطع کرده و در حمام‌ها را بستند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روز سه‌شنبه ۱۴ آبان ماه بند سیاسی زندان مرکزی ارومیه (زندان دریا) مورد بازرسی مسئولین زندان قرار گرفت.
یکی منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: "مدیر داخلی زندان آقای حیدر پسندیده به همراه ۵ یا ۶ زندان‌بان به بند سیاسی این زندان مراجعه کرده و تخت زندانیان سیاسی را مورد بازرسی قرار داده و ضمن تخریب اموال زندانیان برخی از وسایل ایشان را نیز ضبط نمودند."
وی در ادامه بیان کرد: "از زمانی که هوا سرد شده برخی از زندانیان به‌دلیل نداشتن پوشاک مناسب به مراسم صبح‌گاهی نمی‌روند. آقای حیدر پسندیده ضمن توهین به این زندانیان تلفنهای بند را قطع کرده و در حمام‌های بند را قفل کرد. وی اعلام کرد زندانیان در طول هفته فقط یک روز حق استفاده از حمام را دارند."
وی در پایان خاطر نشان کرد: "مدیرداخلی زندان حتی به آیین زندانیان نیز توهین کرده و جانمازی‌ها را به سطل زباله انداخته و گفته شما که نماز نمی‌خوانید، شما که مسلمان نیستید."
لازم به ذکر است هفته گذشته جمعی از زندانیان سیاسی در پی اعدام حبیب الله گلپری‌پور در زندان مرکزی ارومیه اقدام به برگزاری مراسم یادبودی برای وی نمودند که برخی از زندانیان عادی نیز در این مراسم شرکت کردند و در پی شرکت این زندانیان در مراسم مذکور حفاظت زندان ضمن احضار زندانیان عادی اقدام به تهدید ایشان نموده است.

بازرسی و توهین به زندانیان سیاسی در زندان ارومیه

در حالی که وزارت خارجه «فعالین سیاسی خارج از کشور» را به ایران دعوت می کند، تهدیدهای نهادهای اطلاعاتی علیه نیروهای چپ و غیرمذهبی شدت گرفته است ...
اخبار روز: وزارت خارجه «ایرانیان خارج از کشور» را دعوت و وزارت اطلاعات آن ها را تهدید می کند. این تهدیدها علاوه بر تهدیدهایی مسئولان قوه ی قضائیه و نهادهای نظامی و امنیتی است که در چند ماه ی اخیر به صورت آشکار و رسانه ای انجام گرفته است. 

بنابه گزارش ها حسن قشقاوی معاون پارلمانی وزارت امور خارجه، ایران گفته است که قرار است کمیته‌ای برای بازگشت فعالان سیاسی خارج از کشور به ایران تشکیل شود. خبرهایی به نقل از قشقاوی منتشر شده که حسن روحانی، رییس جمهور، از نمایندگان چندین وزارتخانه از جمله وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه خواسته است که این کمیته را برای بازگشت ایرانیان تشکیل دهند. معاون وزیر خارجه ایران گفته است علت برنگشتن بعضی از ایرانی‌ها "القائات اپوزیسیون در خارج از کشور است."
آقای قشقاوی گفته است: "به عقیده من بسیاری از این ترس‌ها خودساخته است. این ترس هیچ ریشه‌ای ندارد."
پیش از این، محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران نیز در خصوص بازگشت به ایران گفته بود: "هر شخصی که خلافی نداشته باشد، تضمین می‌دهیم مشکلی نخواهد داشت." او با اشاره به ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران گفت: "ترس بی‌مورد کسانی که در حوادث ۸۸ خلافی مرتکب نشدند را حل می‌کنیم." تشخیص خلاف البته با قوه ی قضائیه است که موضعی کاملا دشمنانه با مخالفین و منتقدین دارد. 

Wednesday, November 6, 2013

تلاش ۳۰۰ معلم آموزش و پرورش تهران و رشت برای رهایی یک معلم از طناب دار


 سیصد معلم آموزش و پرورش تهران و رشت روز ۱۲ آبان ماه طی نامه‌ای به سیدعلی خامنه‌ای با اشاره به اعدام قریب الوقوع "مسعود پویان راد" دبیر جامعه‌شناسی شاغل در آموزش و پرورش رشت از ایشان خواستند دستور توقف اجرای حکم جهت رسیدگی دقیق‌تر و جلب رضایت ولی دم را صادر کند.
به گزارش ایلنا، در این نامه با اشاره به نظر متفاوت برخی از قضات و همچنین نامه رئیس مجلس نهم و نیز امام جمعه رشت به رئیس قوه قضاییه، آمده است: "خداوندی که حق قصاص را مقرر داشته بر ترجیح عفو تاکید کرده است و از طرفی اعدام یک معلم با سابقه به دلیل دفاع از حریم شخصی‌اش بازتاب‌های منفی فراوان خواهد داشت."
بر اساس تصمیم قوه قضاییه، این معلم جامعه‌شناسی در شهر رشت روز پنجشنبه ۱۶ آبان‌ماه (سوم محرم الحرام) به دار آویخته می‌شود.
امضا کنندگان نامه به سیدعلی خامنه‌ای و نیز تعدادی از نویسندگان و ناشران رشت در نامه‌های جداگانه دیگری به "آیت الله زین العابدین قربانی" امام جمعه رشت که‌ به تاریخ ۱۲ آبان نوشته شده است، با اشاره به زمان اندکی که تا اجرای حکم قصاص این معلم باقی مانده است و تلاش‌هایی که برای جلب رضایت از ولی دم صورت گرفته و هنوز ادامه دارد از وی خواسته‌اند ضمن تلاش برای کسب رضایت خانواده داغدار از هر طریق قانونی و خداپسندانه جهت تاخیر در اجرای حکم به ویژه رعایت حرمت ماه حرام اقدام کند تا فرصت لازم برای ادامه فعالیت این معلم فراهم شود.

جزئیات مربوط به مسیحیان در گزارش سوم احمد شهید


این متن  به تفصیل همه موارد مصرح  در اعلامیه حقوق بشر را برای وضعیت ...
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان، دکتر احمد شهید ناظر دائمی حقوق بشر سازمان ملل گزارش خود را در گفتگوی تعاملی مجمع عمومی سازمان ملل در روز چهارشنبه اول آبان برابر ۲۳ اکتبر ارائه داد.
در این گزارش احمد شهید ضمن بر شمردن موارد دیگری از نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی، به تشریح مشکلاتی که تحریمهای بین المللی علیه برنامه هسته ای حکومت، برای مردم ایران بوجود آورده است پرداخته و از شدت آنها انتقاد می کند.
گزارش مذکور به تفصیل همه موارد مصرح  در اعلامیه  جهانی حقوق بشر را برای وضعیت کشور ایران مورد بررسی مستند قرار داده است و از نظر حقوقی یک سند قابل استناد  بین المللی محسوب می شود. از جمله در آن مسئله آزادی مذهبی برای ایرانیان مورد بحث قرار می گیرد و وضعیت گروههای اقلیت  دینی و مذهبی گوناگون به تفکیک شرح داده می شود.
در مورد آزادی مذهبی
از مهمترین بخشهای سومین گزارش رسمی ناظر ویژه، بخش مربوط به نقض آزادیهای مذهبی می باشد. بندهای 36 و 37 این جدید ترین  گزارش به بحث درباره "آزادی مذهب" در ایران می پردازد.
در بند سی و ششم می خوانیم؛ با وجود این که حکومت ایران در جلسه عمومی شورای حقوق بشر در سال 2010 اعلام کرده که توصیه ها برای بهتر شدن وضع اقلیتهای مذهبی در ایران را می پذیرد، همچنان گزارشهائی وجود دارد که نشان می دهد وضعیت آزادی بیان، اجتماعات و مجامع برای اعضای اقلیتهای مذهبی  رسما شناخته شده و موردشناسائی قرار نگرفته در قانون اساسی جمهوری اسلامی تقریبا یکسان و نامساعد می باشد.
از جمله در مورد بهائیان، مسیحیان، مسلمانان سنی،  یارسانان و سایر ادیان و مذاهب،  پیروان آنها به طور سازماندهی شده در جامعه مورد انواع تبعیضهای قانونمند در زمینه اشتغال و تحصیل  قرار می گیرند. آنها همچنین از سوی نهادهای رسمی حکومت تهدید جانی می شوند و یا بازداشت و شکنجه می شوند.
در مورد مسیحیان
در بندهای 43 و 44 گزارش اخیر احمد شهید به طور مشخص به مسئله نقض حقوق مسیحیان ایران توسط حکومت جمهوری اسلامی اشاره می شود:
در بند 43 این گزارش آمده  که منابع موثق تائید کرده اند؛ در جولای 2013 حداقل 20 مسیحی در زندانهای جمهوری اسلامی تحت بازداشت به سر می بردند.
بررسی ها نشان داده است که در مجموع نقض حقوق قانونی و انسانی مسیحیان تداوم دارد. به ویژه  گروههای مسیحی "پروتستان بشارتی"  که بسیاری از آنها را افرادی تشکیل می دهند با سابقه تغییر دین از اسلام به مسیحیت. آن گروه از مسیحیانی که خدماتی را به سایر مسیحیان متولد شده در خانواده های مسلمان (نوکیشان مسیحی)  ارائه می دهند نیز مشمول این سخت گیریها و آزارهای حکومتی می شوند.
در ادامه همین بند گزارش  آمده است؛ ارگانهای حکومتی کلیساهای رسمی دارای مجوز را مجبور می کنند ک از پذیرش فارس زبانها و کسانی که در خانواده های مسلمان زاده شده اند خودداری کنند و اجازه ندهند که آنها در سرویسهاشان مشارکتی داشته باشند.
بر اساس این گزارش؛ حمله و بستن کلیساهای خانگی همچنان تداوم دارد. منابع موثق در ایران خبر از بازداشت و زندانی کردن  بیش از  300 تن از مسیحیان طی سالهای 2010 تا 2013  داده اند. علاوه بر آن رهبران کلیساها و اعضای فعال آنها به دفعات توسط وزارت اطلاعات و سازمانهای امنیتی جمهوری اسلامی تحت کنترل و بازرسی بودند و یا به دفاتر اطلاعاتی و دادگاههای انقلابی احضار شده،  تحت پی گرد و بازجوئی قرار گرفتند.
به رهبران و اعضای فعال کلیسها اتهاماتی درباره ضدیت با امنیت ملی زده شده است و آنها را به خاطر ارتباط با سازمانهای مسیحی خارج از ایران، مشارکت با گروههای دعای مسیحی و حضور در سمینارها و دوره های آموزش مسیحی در بیرون کشور مورد تعقیب قضائی قرار داده اند.
در بند 44 گزارش مذکور آمده است که با وجود همه آنچه بر علیه مسیحیان در داخل ایران صورت می گیرد، حکومت جمهوری اسلامی ادعا می کند که مسیحیان ایران در برابر قانون با مسلمانان فرقی ندارند و آنها را به خاطر عقیاید و مذهبشان مورد بازجوئی قرار نمی دهن

وخامت سلامت عبدالفتاح سلطانی در پنجمین روز اعتصاب غذا ؛ اعزام آقای سلطانی به بیمارستان مدرس

1385327_10152309448429045_793079999_n
عبدالفتاح سلطانی، وکیل در بند در پنجمین روز اعتصاب غذای خود به بیمارستان مدرس اعزام شد.بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، پس از معاینات اولیه امروز که برای زندانیان معترض، به تشخیص پزشک بهداری، آقای سلطانی به بیمارستان اعزام شد.
منبع:فعالان در تبعید

دلایل نصف بودن حقوق زنان در قوانین رژیم اسلامی ایران




پس از سقوط رژیم شهانشاهی توسط انقلابیون اسلام گرا و روی کار آمدن مذهبیون تنندرو ،فشار به روی زنان و دختران سر فصل تازه ای در قوانین رژیم اسلامی صورت پذیرفت .اسلام گرایان تندرو به دلیل احکام و شریعت اسلام تمامی حقوق زنان را نصف نموده و به زن جز موجودی برای سکس به هیچ عنوان به چشم دیگری نگاه نکرده.
از همان ابتدای انقلاب سال 1357 اسلام گرایان تندرو با شعار یا روسری یا تو سری اقدام به اجباری کردن حجاب اسلامی برای زنان و دختران نموده و عملا زن را از ابتذایی ترین حق خود که همان آزادی پوششش میباشد محروم نموده وآن زنان آزادی خواه را که مقاومت کرده و به زندانها انداخته وبرای ایجاد رعب و وحشت توسط برادران ارزشی و انقلابی به آنان تجاوز نموده!!
یکی دیگر از دلایل نصف بودن حقوق زنان ترس از قدرت گرفتن زنان و دانستن قوانین مربوط به خود بوده که باعث بازخواست از مردان جامعه میباشد که عملا مذهبیون به استناد به قوانین شریعت و احکام قران زنان را در یک ذهن بسته نگاه داشته.
از قوانین ضد بشری رژیم اسلامی ایران که بر روی زنان و دختران اعمال میشود در ذیل نام برده میشود:
1- آزادی ضرب و شتم زن، توسط شوهر که در شریعت اسلام اشاره شده
2- نصف بودن دیه برای زن نسبت به مرد 
3- نصف بودن حق ارث برای زن نسبت به مرد
4- بدون اجازه پدر ازدواج ممنوع
5-بدون اجازه شوهر یا پدر سفر به خارج از کشور ممنوع
6- گرفتن حق حضانت بچه توسط پدر و ندان ان به مادر در زمان طلاق
7- ازادی حق سکس تحت قانوناسلامی با تام صیغه برای مرد ولی برای زن شوهر دار اجرای حکم ضد بشری سنگسار 
وهمچنین تصویب قانون ازدواج با فرزند خوانده که در واقع شورای نگهبان فرزند خوانده را به مثابه یک کالای جنسی‌ در تصویب قانون در نظر گرفته است که در چنین مواردی امکان بهره برداری از کودکان بی‌ سرپرست و بد سرپرست از سوی سرپرست های  افزایش می یابد چرا که وقتی‌ سرپرست با نگاه جنسی‌ با مسئله فرزند خوانده برخورد می‌کند عملا جنبه حمایتی حمایت از فرزند خوانده از بین می رود و تبدیل به یک نگاه کالا گونه می‌‌شود.
    مشاهده میکنیم تمامی این قوانین به دلیل استناد از احکام و شریعت اسلام بوده که اسلام گرایان از این دلایل استفاده کرده و عملا از زن به عنوان برده و شخص دوم استفاده نموده و همچنین شاهد حمایت مراجع از قانون صیغه بوده که عملا زن را به یک فاحشه اسلامی تبدیل نموده .
از دیگر نکات تلخ این قوانین نبود حاشیه امنیت و نبود قوانین حمایت از زنان و دختران در جامعه بوده که منجر به سوء استفاده های جنسی شده که اثرات سوء روحی همیشه با آنان بوده که چه بساء  با توجه به امارهای خود رژیم افراد تحت تجاوز دست به خود کشی زده.
با توجه به خبرهای منتشره تجاوزات جنسی ،در زمان کارشناسی اقایان مسلمان حرف از کنترل نکردن حجاب زنان توسط خودشان را بیان نموده و تمامی علل را به گردن زن می اندازند و هیچ گونه نگاهی به قوانین ضد بشری خود که برگرفته از شریعت اسلامی میباشد ندارند.
نویسنه با نتیجه گیری از این که تا زمانی که اسلام گرایان تندرو با یک چنین قوانین که استناد میکند به شریعت و احکام و موازین اسلامو  در حال قدرت کردن میباشند،  زنان و دختران ایران هیچگاه به آزادی و دموکراسی واقعی نخواهند رسید این دست نوشته را به پایان میرساند.
حسام عطارزاده طوسی  

Tuesday, November 5, 2013

زندگینامۀ کشیش شهید حسین سودمند













به دست Kalameh‏ در در تاریخ پنج‌شنبه, دسامبر 2, 2010‏ و ساعت 18:57‏ ·‏
کشیش حسین سودمند رادکانی در یک خانوادۀ متوسط و نسبتاً مذهبی در شهر مشهد به‏دنیا آمد. ایشان دومین فرزند از سه فرزند خانواده بودند. هنگامی که حسین سودمند و برادر دیگرشان کودکان خردسالی بیش نبودند، پدر و مادرشان از هم جدا شدند. مادر ایشان که پرستار بود با فداکاری و ازخودگذشتگی فراوان به تربیت کودکان پرداخت و از خود نمو‏نه‏ای عالی از یک مادر و انسان واقعی در ذهن فرزندانش باقی گذاشت. حسین سودمند همیشه با افتخار از مادرش یاد می‏کرد.
به شهادت خود ایشان، آنچه او را از همان اوان کودکی نسبت به مسیحیت کنجکاو کرد، واقعه‌ای بود که در سن ۷ سالگی برایش اتفاق افتاد.
در نزدیکی شهر ایشان دهکده‌ای بود که اکثر ساکنان آن را افراد کلیمی و مسیحی تشکیل می‌دادند. هر بار که اهالی این دهکده برای کشیدن آب به چاهی که در نزدیکی محل سکونت برادر سودمند بود می‌رفتند، ایشان و دوستان هم‌سن و سال‌شان به‌سوی آن‌ها سنگ پرتاپ می‌کردند و آنان را نجس می‌خواندند. یکی از روزها که طبق معمول به سنگ‌اندازی مشغول بودند، برادر سودمند با سنگ سطل یکی از زنان مسیحی را ‌شکست، اما به‌هنگام فرار پایش به تخته‌سنگی گیر ‌کرد و محکم به زمین افتاده، ‌به‌شدت زخمی ‌شد. ناگاه آن خانم را دید که به‌سویش می‌آید، و به‌تصور اینکه عن‌قریب کتک مفصلی نیز از او خواهد خورد از ترس قالب تهی کرد. اما در کمال حیرت دید که آن زن مسیحی به طرفش آمده، او را در آغوش گرفت و زخم وی را شست و با یکی از شیرینی‏هایی که به‏همراه داشت از او پذیرایی کرد.
 برادر سودمند چنین محبتی به‌عوض نفرت را هیچگاه فراموش نکرد، و تصویر بسیار مثبتی از مسیحیان در ذهنش نقش بست.
ایشان پس از گذراندن دوران متوسطه، برای انجام خدمت نظام وظیفه راهی شهر اهواز شدند. در اواسط دوران سربازی، ایشان به ‌شدت بیمار ‌شدند ولی دوستی ارمنی داشتند که مرتب به برادر سودمند سرکشی می‌کرد و جویای حالش بود. برادر سودمند از طریق این دوست مسیحی پیام انجیل را ‌شنید و بدان لبیک ‌گفت.
بعد از پایان خدمت نظام وظیفه به مشهد برگشت و تجربۀ ایمان و تعمیدش در کلیسای شبان نیکوی اهواز را (که متعلق به انجیلی‏ها و اسقفی‏ها بود) با خانواده‌اش در میان گذاشت، اما وقتی خانواده برادر سودمند از ایمان آوردن او باخبر شدند ایشان را از منزل اخراج ‌کردند. بنابراین برادر سودمند به تهران نزد دوستان مسیحی که در دوران سربازی با آنها آشنا شده بودند رفتند و در همان‏جا به‏کار دستفروشی مشغول شدند.
اشتیاق برادر سودمند به‏ کتاب‏مقدس و مشارکت کلیسایی به حدی بود که در شلوغ ترین زمان کاری و با وجود احتیاج مالی، کار خود را ترک می‌کرد تا حتی یک جلسه از عبادت و کلاس‏های کتاب‏مقدس غیبت نداشته باشد. ایشان با تمامی وجود خدا را دوست داشت و زندگی مسیحی را جدی گرفته بود. خدا برای او در رأس همه چیز بود، و حاضر بود خانواده، مادرش را که خیلی دوست می‏داشت، و کار و دارایی‌هایش را همگی فدای خداوندش نماید. در این میان دوست صمیمی برادر سودمند، یعنی مهدی دیباج، دیگر شهید ارزندۀ کلیسای ایران، نقش مهمی در رشد روحانی ایشان ایفا نمودند.
پس از مدتی، رهبران کلیسا با دیدن اشتیاق و وقف بودن برادر سودمند برای خدمت به مسیح، ایشان را تشویق کردند که برای گذراندن دوره‌های الهیات مسیحی به کلاس‏های مخصوصی که در باغ بشارت تهران تحت مدیریت دکتر ویلیام میلر مسیونر معروف برگزار می‌شد، بروند. برادر سودمند ماهها در آنجا تعالیم کتاب مقدس را فراگرفتند و جزو شاگردان ممتاز کتاب مقدس محسوب می‏شدند. ایشان مخصوصاً در زمینه خدمات عملی کلیسایی نظیر بشارت، بسیار فعال بودند.
برادر سودمند همچنین در جوانی مدتی در انجمن کتب مقدسۀ تهران به‏عنوان مبشر و کتاب‏فروش خدمت می‌کردند و بدین منظور به شهرهای مختلف ایران نیز سفر می‏کردند.
ایشان در سال ۱۹۷۰ به اصفهان رفتند و در سازمان نابینایان مسیحی متعلق به دایرۀ اسقفی ایران مشغول خدمت بشارت و رسیدگی به امور روحانی نابینایان ‏شدند. برادر سودمند عشق عجیبی به نابینایان داشتند و از خدمت کردن در بین آنان لذت می‏بردند. سرانجام نیز در سال ۱۹۷۲ یعنی ۳۸ سال پیش، با یکی از دختران نابینای مسیحی به‏نام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران ازدواج کردند. زنده‏یاد کشیش ارسطو سیاح، اولین شهید گرانقدر کلیسای ایران پس از انقلاب، این زوج را در شهر اصفهان به‏عقد یکدیگر در آورد. حاصل این ازدواج چهار فرزند می‏باشد که به ترتیب رامتین ۳۶ ساله، راشین ۳۲ ساله، آرین و آریا دوقلوهای ۲۹ ساله هستند. همگی آنها در ایمان مسیحی بزرگ شده و در خدمات مختلف به‏سر می‏برند.
برادر سودمند به‏علت تفکر باز و شخصیت بین‏الکلیسایی که داشتند، یک سال پس از ازدواج تصمیم گرفتند ضمن حفظ ارتباط با کلیسای اسقفی اصفهان، به همراه خواهر مهتاب به عضویت کلیسای جماعت ربانی اصفهان درآیند که آن زمان تحت نظر و شبانی کشیش ادوارد هوسپیان اداره می‌شد. ایشان چه در کلیسای جماعت ربانی و چه در کلیسای اسقفی خدمت مقدس ارائۀ پیغام کلام خدا را ادامه می‌دادند.
ایشان به تدریج پس از رشد در خدمت مسیحی، معاون شبان کلیسای جماعت ربانی اصفهان شدند و در تاریخ سپتامبر ۱۹۷۷، پس از انتقال کشیش ادوارد هوسپیان به ارومیه، شبانی کلیسای جماعت ربانی اصفهان به ایشان واگذار ‏‏گردید. برادر سودمند به‏همراه همسر و دو فرزندشان به مدت سه سال وفادارانه در این کلیسا خدمت کردند.
در آغاز انقلاب، یعنی در سال۱۹۸۰ برادر سودمند با هدایت خدا و تأیید هیئت مدیرۀ شورای کلیسای جماعت ربانی ایران، برای آغاز خدمت بشارت و تأسیس کلیسا به شهر مشهد که زادگاه‌شان بود و برای آن بار زیادی داشتند نقل مکان کردند و در زیرزمین منزل مسکونی خود در این شهر، مکانی را به‏‌عنوان عبادت‏گاه مسیحیان تأسیس نمودند. خداوند خدمت برادر سودمند را در مشهد برکت داد، و تعداد زیادی توسط ایشان به خداوندی عیسی ایمان آوردند. ایشان با وجود بیماری واریس پا، با دوچرخه به نقاط مختلف شهر می‌رفتند و با افراد ملاقات کرده، آنها را شبانی می‏نمودند.
مسح روحانی و خدمت پرثمر برادر سودند سبب گردید که ایشان در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، شهید محترم کلیساهای ایران، در سال ۱۹۸۸ به مقام کشیشی دستگزاری ‏شوند.
در طول خدمت شبانی کشیش سودمند در مشهد، ایشان، خانواده‌شان و نیز اعضای کلیسا متحمل جفاهای زیادی شدند که در نهایت به‏ بسته شدنِ کلیسای زیرزمینی مشهد منجر گردید. ایشان و نیز دیگر ایمانداران شهر مشهد بارها از طرف مقامات امنیتی بازداشت شدند و مورد تهدید، بازجویی و شکنجه‏های روحی و روانی قرار گرفتند.
برادر سودمند پس از بسته شدن محل عبادت‏گاه، به علت اشتیاقی که برای خدمت داشتند کماکان اعضای کلیسا را به‏صورت خصوصی شبانی می‌کردند و تعلیم می‏دادند. وقتی مقامات امنیتی دیدند نتوانسته‌اند خدمت برادر سودمند را متوقف کنند، بر شدت جفاها علیه ایشان افزودند و در اکتبر سال ۱۹۹۰ به مدت یک ماه ایشان را در سخت‏ترین شرایط در یک سلول انفرادی در زندان مشهد تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند. ایشان در پی اصرار زیاد نمایندگان هیئت کشیشان شورای کلیسا و برادر ادوارد هوسپیان، با ارائۀ سند ملک شخصی به‏مدت تقریباً دو هفته از زندان مرخص ‏شدند. نظر به اینکه پرونده سنگینی در مشهد برای برادر سودمند تشکیل شده بود، از طرف شهید اسقف هایک هوسپیان به ایشان پیشنهاد شد که بهتر است برای حفظ جان‌شان  از کشور خارج شوند. پاسخ شهید سودمند این بود:
"من به پیروی از الگوی شبان اعظم گله، عیسی مسیح خداوند، حاضرم جان خود را برای گوسفندان فدا کنم. فرار من از این جفاها باعث تضعیف و دلسردی گلۀ خدا خواهد شد و من به هیچ وجه نمی‏خواهم نمونۀ بدی برای آنها از خود باقی بگذارم. پس حاضرم دوباره به‏زندان بروم و در صورت لزوم جانم را نیز فدا کنم."
پس از پایان آن دو هفته، ایشان را دوباره به زندان فرا خواندند و در این مدت تنها یک بار به ایشان اجازۀ ملاقات با ‏خانواده داده شد. سرانجام پس از دو هفته که خبری از ایشان نبود، توسط کشیش روبیک هوسپیان که برای تحقیقات در مورد تصمیم نهایی دادگاه به مشهد رفته بود، به کلیسا خبر داده شد که برادر سودمند در روز سوم دسامبر ۱۹۹۰ به حکم قاضی دادگاه ویژۀ روحانیت ‏اعدام شده‌اند.
نه خانواده و نه هیچ‏یک از دوستان و همکارانِ ایشان اجازه نیافتند قبل از شهادت برادر سودمند برای آخرین بار ایشان را ببینند یا وصیت‌شان را بشنوند. همچنین مقامات از تحویل دادن جسد ایشان به خانواده، اجازه تدفین و اجازه نصب سنگ قبر یا حتی یک صلیب بر مزار ایشان خودداری کردند.
کلیسای مشهد بعد از شهادت برادر سودمند به حیات خود ادامه داد و مدتی بعد کشیش محمد جلیل سپهر شبانی کلیسای خانگی را بر ‏عهده گرفت.
 در پایان دربارۀ شخصیت اخلاقی کشیش حسین سودمند باید گفت که ایشان شخص بسیار وقف شده‌ای بود. عشق به مسیح و خدمت به او برای ایشان بر هر چیز دیگری مقدم بود. کشیش سودمند تحت هیچ شرایطی به مسیح خیانت نکرد، بلکه شجاعانه صلیب خود را برداشته نفس خود را انکار نمود تا از خداوند محبوبش پیروی کند. برادر سودمند شخصی عمیق در کلام خدا بود و تعالیم او تأثیر بسیار خوبی بر ایمانداران مشهد که در نقاط مختلف دنیا پراکنده هستند قرار داده است.
ایشان همچنین برای خواهر مهتاب همسری بسیار دلسوز و فهیم بودند، شرایط روحی و عاطفی او را خیلی خوب درک می‏کردند، و تا پایان عمر این زن نابینا را با مهربانی خدمت نمودند. پدر بسیار پرمحبتی نیز برای فرزندانشان بودند و آنها را در مسیر کلام خدا و زندگی مسیحی تربیت کردند.
تأثیر زندگی و شهادت ایشان را بخوبی می‌توان در فرزندان‌شان شاهد بود، و آنها هر کدام به‏نحوی در یک خدمت بخصوص می‏درخشند.
یاد ایشان و دیگر شهدای کلیسای ایران همیشه در تاریخ کلیسای ایران باقی خواهد ماند.



دانشجويان دانشگاه تهران با شعار مرگ بر ديکتاتور جلسه مزدوران بسيجی را به هم زدند

















دانشجويان دانشگاه تهران با شعار مرگ بر ديکتاتور جلسه مزدوران بسيجی را به هم زدند دانشجويان دانشگاه تهران با سر دادن شعار مرگ بر ديکتاتور به کارگزاران رژيم که در اين دانشگاه جلسه يی برگزار کرده بودند اعتراض کردند. در اين جلسه هنگامی که آخوند پناهيان مدعی شد سرعت پيشرفت رژيم 17 برابر آمريکاست، دانشجويان او را هو کردند و با شعار دروغگو، دروغگو سخنانش را قطع کردند. همچنين هنگام بحث صادق زيباکلام بيکی از مهره های حکومتی با يکی ديگر از مزدوران حکومت آخوندی دانشجويان شعار مرگ بر ديکتاتور سردادند و سخنان اين دو را قطع کردند.
منبع: دانشجویان دختر دانشگاه شریف

گزارش دکتر احمد شهید در رابطه با نقص حقوق بشر در ایران

گزارش مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهادت ستار بهشتی در بند 350 زندان اوین

123
زندانیان بند 350 زندان اوین با برپایی مراسمی، یاد و خاطره وبلاگ نویس جانباخته در زندانهای جمهوری اسلامی ایران را گرامی داشتند.بنا بر اطلاع کمپین صلح فعالان در تبعید” روز یکشنبه 12/8/92 جمع کثیری از زندانیان حاضر در بند 350 زندان اوین در اولین سالگرد شهادت مظلومانه ستار بهشتی، کارگر زحمتکش؛ با شعرخوانی غلام رضا خسروی، زندانی محکوم به اعدام،  سخنرانی آقای رضا شهابی و خواندن ترانه دسته جمعی و کف زدن های ممتد برگذار شد.گزارش این مراسم که توسط یکی از زندانیان بند 350 در اختیار “کمپین صلح فعالان در تبعید” قرار گرفته، به شرح زیر است:هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غم زده غرق ستاره هاست.مراسم بزرگداشت شهید راه آزادی، ستار بهشتی، با حضور پر شور و  کف زدن های ممتد زندانیان آغاز گردید.ادامه برنامه با خواندن قطعه شعر “در رهایی از آزادی” و “رویش بهاران آزادی از خون شهیدان” توسط زندانی محکوم به اعدام، غلامرضا خسروی همراه بود.پس از شعرخوانی آقای خسروی، رضا شهابی دیگر زندانی بند 350 به سخنرانی در خصوص این شهید والامقام که جان خود را بر سر عهد و پیمان خود نهاد و رنج و دردهای التیام نیافته مادر دردمندش، تلاش های مذبوحانه حاکمان برای لاپوشانی کردن جنایت شان، بسته شدن پرونده و سواستفاده عده ای از خون این شهید پرداخت.

Monday, November 4, 2013

نمایان شدن ديگر بار اراذل قمه كش در سالروزى سیاه و شوم














13 ابان روز سیاهی یک ملت ، یک نسل، یک اقتصاد، یک فرهنگ!!!!!!!!!!!

فرصت جسم نگردانید


اخبار تکمیلی در مورد اعدام شیرکو معارفی در زندان سقز

مسئولان زندان به دستور دیوان عالی کشور شیرکو معارفی را اعدام کرده اند.بعد از انتشار خبر اجرای حکم اعدام «شیرکو معارفی» زندانی سیاسی کرد در زندان سقز, زندانیان سیاسی در آن زندان به آن وضعیت موجود و شایعه اعدام معارفی اعتراض کرده و خواهان توضیح از سوی رئیس زندان شدند.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، «مهندس عبدیان», رئیس زندان سقز هم شماری از زندانیان سیاسی را احضار کرده و به صحت خبر اجرای حکم اعدام «معارفی» را به آنها گفت. عبدیان به زندانیان سیاسی گفته:«حکم اعدام معارفی از سوی دیوان عالی کشور تأیید شده و ما هم آن حکم را اجرا کرده‌ایم و سحرگاه امروز و در ساعت 4 معارفی را به دار آویختیم.»
شيرکوه معارفی در تاريخ ده آبانماه سال ۱۳۸۷ به اتهام همکاری با حزب کومله زحمتکشان کردستان دستگیر و از آن زمان به بعد در بازداشت وزارت اطلاعات و زندان شهر سقز بود.
او توسط حکمی در دادگاه انقلاب اسلامی سقز به عنوان محارب شناخته و به اعدام محکوم شد.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، امروز بامداد شیرکو معارفی به اتهام عضویت در کومه له زحمتکشان کردستان در زندان در زندان سقز اعدام شد.
شیرکو معارفی، در مورخه ۹ مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در یکی از روستای مرزی ایران و عراق توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد و او در زندان سقز بعد از چندین ماه نگهداری در سلولهای بازداشتگاه مخفی سپاه پاسداران و اداره اطلاعات شهر سقز به زندان این شهر منتقل شد.

حکم اعدام شیرکو معارفی در حالی اجرا شد که نه وکیل و نه خانواده وی در جریان اجرای حکم قرار نگرفته بودند.
منبع: کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ،

حسن دمیرچی، از فعالین مدنی تبریز بازداشت شد


 صبح امروز، سیزدهم آبان ماه، حسن دمیرچی(محمد حسن هرگلی، استاد موسیقی آذربایجانی) در منزل مسکونی خود در تبریز، توسط مامورین بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احتمالا دستگیری حسن دمیرچی به لحاظ اجرای حکم محکومیت شش ماه حبس تعزیری مشارلیه است که پیش تر، از سوی شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب تبریز صادر شده بود.
حمید باقر پور، رئیس شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب تبریز، مستنداتی هم‌چون شرکت در جلسات قومی در داخل و خارج کشور، جمع آوری کمک‌های مردمی بدون اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح، برگزاری کلاس آموزش موسیقی بدون داشتن مجوز و تدریس به صورت مخفیانه، ارتباط با عناصر قومی تجزیه طلب داخل و خارج از کشور و دیدار دسته جمعی با زندانیان آزاد شده‌ی قومی با هدف تمجید از فعایت آن‌ها در راستای افکار تجزیه طلبی را، مبنای صدور حکم خود عنوان کرده بود.
این پرونده در نتیجه‌ی اعتراض به حکم مذکور، به دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی ارسال شده بود ولی حکم صادره عینا توسط دادگاه تجدیدنظر، تایید شد.
لازم به ذکر است استاد حسن دمیرچی، بارها به دلیل فعالیت های مدنی‌اش با اتهاماتی مشابه دستگیر و محاکمه شده است. همچنین در سال هشتاد و پنج نیز در جریان اعتراض مردم آذربایجان به کاریکاتور منتشره در روزنامه‌ی ایران دستگیر و به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
منبع: هرانا

شیرکوه معارفی زندانی سیاسی کرد اعدام شد


شیرکوه معارفی زندانی سیاسی کرد زندان سقز سحرگاه امروز با چوبه دار اعدام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شیرکوه معارفی زندانی سیاسی زندان سقز که از سوی دادگاه انقلاب سقز به مرگ محکوم شده‌بود، صبح روز جاری اعدام شد.
وی که چند ساعت قبل از آن جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شده بود در سالن ملاقات زندان مرکزی سقز از طریقه چوبه دار اعدام شد.
یکی از بستگان وی ضمن تایید خبر اعدام شیرکوه معارفی به گزارشگر هرانا گفت: "ما جلوی درب زندان مرکزی سقز بودیم ولی مسئولین حاضر به تحویل جسد وی نشدند. یکی از مسئولین به ما وعده داده که بعد از ظهر اگر برای تحویل جسد مراجعه کنیم، جسد را به ما تحویل می‌دهند. امیدواریم که در این مورد به ما راست گفته باشند و خانواده شیرکوه اجازه داشته باشند مراسم خودشان را برای وی اجرا کنند."
شیرکوه معارفی اهل بانه در دهم آبان ماه سال ۱۳۸۷ دستگیر شده و به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزیسیون از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب سقز متهم به محاربه و به اعدام محکوم شد.
پرونده شیرکوه معارفی پس از اعتراض به شعبه ۴ تجدید نظر استان ارسال و این شعبه حکم وی را عیناً تایید نمود. در مهر ماه ۸۸ نیز دیوان عالی کشور حکم اعدام را تایید کرد.
گفتنی است، شنبه هفته گذشته نیز ۱۰ زندانی سیاسی در زندان‌های سلماس، ارومیه و زاهدان اعدام شدند.
منبع:هرانا