Hesam Attarzadeh

Sunday, May 25, 2014

حمله پلیس به تجمع حامیان محیط زیست در اصفهان

گردهمایی و زنجیره انسانی بیش از پانصد نفر از فعالان محیط زیست اصفهان در محوطه خشک شده زاینده رود، با دخالت پلیس و حمله ماموران لباس شخصی، به ضرب و شتم شدید و بازداشت برخی از حاضران منجر شد.
به نوشته وبسایت گفت‌وگو نیوز، علی‌رغم تجمع آرام که بدون حمل پلاکارد و یا حتی سر دادن شعار برگزار شده بود، پلیس از ساعات اولیه تجمع، سعی در متفرق کردن مردم داشت.
سایت محلی صاحب‌نیوز نیز با اظهار شگفتی از میزان خشونت پلیس در برخورد با این تجمع، در گزارشی میدانی به شرح آنچه روز جمعه اتفاق افتاد، پرداخته است:
مقارن ساعت ۹ صبح روز جمعه تعدادی از فعالان محیط‌ زیست و دوست داران اصفهان با اجتماع خود در فاصله پل های تاریخی سی و سه پل تا خواجو در حمایت از زاینده‌رود و برای رفع مشکلات خشک‌سالی زنجیره انسانی تشکیل دادند.
در این گردهمایی که به صورت خودجوش و مردمی و از طریق پیامک و دعوت در فضای مجازی شکل گرفته بود، بیش از پانصد نفر از فعالان محیط زیستی و اجتماعی اصفهان و نیز تعدادی از فعالان کشاورزی اصفهان حضور داشتند.
رفته‌رفته تا ساعت ۱۱ صبح بر تعداد اجتماع‌کنندگان افزوده شد و علی‌رغم اینکه این افراد بدون حمل پلاکارد وسر دادن شعار جمع شده بودند، از ابتدا پلیس سعی در متفرق کردن مردمی داشت که با سر دادن صلوات قصد نداشتن محل را ترک کنند.
در بین جمعیت اقشار مختلف مردم، از پیر و جوان و زن و مرد و کودک حضور داشتند و اکثرا مدعی بودند که قصد انجام کار سیاسی ندارند و تنها برای هم افزایی و یادآوری مشکلاتی که از خشکی زاینده رود گریبانگیر مردم شده به مسئولین اینجا جمع شدند.
یک جوان ۲۳ ساله مهندس معدن گفت: «نمی دانستیم برای دفاع از محیط زیست و رنجی که به مردم رسیده هم باید مجوز گرفت و تنها با پیامکی که برایمان آمد به محل آمدیم و فکر می کردیم اجتماع از طرف مدیران استان سامان دهی شده است.»
مشاهدات  حکایت از تذکر ابتدایی مأموران انتظامی به مردم دارد که ناگهان به حملات شدید عده‌ای مأمور در لباس شخصی و نظامی تبدیل شد که از سمت میدان انقلاب و نیز هتل پل به جمعیتی که با فاصله ۲۰۰ متر از سی‌وسه‌پل جمع شده بودند یورش بردند که این حملات منجر به زخمی شدن ۲ نفر شد که با آمبولانس منتقل شدند، همچنین حدود ۷ تا ۱۰ نفر از اجتماع‌کنندگان پس از ضرب و شتم شدید دستگیر و توسط خودروهای انتظامی منتقل شدند.
در میان درگیری زنانی قابل‌ مشاهده بودند که با حمله پلیس چادر از سرشان افتاده بود و حتی مأمورین به مرد ۴۵ ساله‌ای که کودک به دوشش بود نیز امان ندادند و با باتوم وی را ضرب و شتم کردند به صورتی که کودک از بغلش بر زمین افتاد.
تعداد کثیری از مردم هم با شکل‌گیری این درگیری که حدود ۲۰ دقیقه به طول انجامید از فراز سی‌وسه‌پل و در بوستان های اطراف به نظاره این درگیری می‌پرداختند، همچنین پلیس به ضبط دوربین یکی از عکاسان و نیز موبایل‌هایی که از درگیری ها تصویر گرفته بودند، اقدام کرد.
گفتنی است اکثر خانم های اجتماع‌کننده محجبه بودند و پلاکارد یا نشان خاص و یا مشخصه‌ای که بیان‌کننده ماهیت حزبی و گروهی جریان باشد در بین افراد و این اجتماع دیده نشد.
پ. مستاجران می گوید: «در استان های همجوار حمایت شایانی از اجتماع مردم در خصوص خشکسالی و مشکلات آبی شده و حتی در آن اجتماعات علیه اصفهان شعار دادند، ولی اینجا مدیران ما علاوه بر حمایت نکردن با این مسایل هم برخورد می کنند.»
پیرزن حدوداً ۶۰ ساله‌ای هم که روی پله‌های خالی از آب، کنار دهنه سی و سه پل نشسته بود، گفت: «آمدم دعا کنم که خدا به مسئولین برای بازگرداندن آب به رودخانه کمک کند».
وی درحالی‌که کتاب مفاتیحش را نشان می‌داد، افزود: «این‌ها که اینجا هستند با کسی خصومت ندارند، ولی پلیس از ما می‌خواهد که اینجا را ترک کنیم و من گفتم تا مسئولین نیایند تکان نمی‌خورم».
یک عکاس و خبرنگار رسانه‌ای که نخواست نامش فاش شود، از ضبط دوربین عکاسی و ضرب و شتم خود سخن گفت.
گفتنی است پلیس با متفرق کردن اجتماع‌کنندگان با الفاظی نظیر ضد انقلاب و منافق و برخی الفاظ دیگر جمع مذکور را خطاب قراردادند. یکی از نیروهای انتظامی حاضر مدعی سازمان‌دهی این جمعیت برای ایجاد آشوب و ناامنی بوده و مدعی بود هدف این قشر سیاسی است نه حل مشکلات و ما باید با اجتماع بی مجوز برخورد کنیم.
پیگیری های مکرر خبرنگار ما با مسئولین نیروی انتظامی از جمله معاون نیروی انتظامی استان (سرهنگ حسین زاده) که در محل درگیری نیز حاضر بود، بی‌نتیجه مانده و تا این ساعت، پیگیری از واحد اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای نیروی انتظامی (سرگرد صادقیان) نتیجه‌بخش نبوده و این مسئولین نیروی انتظامی استان اصفهان علی‌رغم اینکه قرار بود با تماس اطلاعات لازم را به رسانه‌ها برسانند تا پاسی از شب اقدام نکردند و در تماس های آخر بیان کردند: نیروی انتظامی بعداً اطلاعیه صادر کرده و خبر می‌دهد ولی این اجتماع و برخورد نیروی انتظامی با افراد را انکار نکردند.
منبع: هرانا

مه آفرید خسروی اعدام شد


«مه آفرید امیر خسروی»، متهم اصلی پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، صبح شنبه سوم خرداد، در زندان اوین اعدام شد.
 
مه آفرید امیر خسروی، مدیر عامل شرکت «سرمایه گذاری امیر منصور آریا» و و عضو هیات مدیره شرکت «گروه ملی فولاد ایران»، بنا به اعلام دادسرای عمومی و انقلاب تهران، به اتهام افساد فی الارض به اعدام محکوم شده بود و با تایید حکم در دیوان عالی کشور، اعدام شد.
 
امیر خسروی که در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس ٣ هزار میلیارد تومانی، پاییز سال ۱۳۹۰ بازداشت شد، متهم بود که با تبانی و پرداخت رشوه و همدستی با رئیس شعبه بانک صادرات در کارخانه فولاد خوزستان اسناد اعتباری گشوده بی آنکه مبلغی برای آنها پرداخت کرده باشد. این اسناد برای خرید جنس از داخل یا خارج کشور به کار می روند. او این اسناد را به فروش رسانده بود و از این بابت مبلغی در حدود ۲۸۰۰ میلیارد تومان به بانک بدهکار بود. اسناد اعتباری(ال سی) برای خرید جنس از داخل یا خارج کشور به کار می روند.
 
حکم اعدام امیر خسروی در حالی اجرا شد که این پرونده هنوز باز است و متهم جدیدی در ارتباط با آن دستگیر شده است. ۱۷ اردیبهشت ماه پلیس ایران اعلام کرد که «ح.س» یکی از متهمان پرونده اختلاس ٣ هزار میلیارد تومانی توسط پلیس بین المللی در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس دستگیر شده و به ایران تحویل داده شده است.
 
یکی دیگر از متهمان این پرونده محمود رضا خاوری، مدیر عامل پیشین بانک ملی ایران است که به کانادا رفته است. پلیس ایران در تلاش است تا به کمک پلیس بین المللی (اینترپل) او را نیز دستگیر کند.
 
از سوی دیگر، تنها سه روز پیش از اعدام متهم اصلی پرونده، غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل ایران، با حضور در مجلس اعلام کرد که در جریان رسیدگی به این پرونده مقاماتی در سطح معاون قوه قضاییه، رئیس حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و نمایندگان مجلس تحت تعقیب قرار گرفتند. وی اشاره ای به نقش این افراد در پرونده نکرد.
 
از ۳۹ متهم پرونده اختلاس ٣ هزار میلیارد تومانی، دو نفر تبرئه، چهار نفر به اعدام، دو نفر به حبس ابد و بقیه متهمان به حبس های ۲۵ سال و کمتر محکوم شده اند.

منبع: صدای امریکا

Friday, May 23, 2014

درخواست دختران حزب الله:لیلا حاتمی را شلاق بزنید و زندانی کنید

.
دختران حزب اللهی براساس ماده ۶۳۸ و ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی خواستار صدور «حکم شلاق و حبس» برای لیلا حاتمی شده‌اند.
به گزارش « محبت نیوز» ، خبرگزاری «تسنیم» گزارش کرد گروهی از دختران «دانشجوی حزب‌الله» از لیلا حاتمی به دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت کرده‌اند.
به نقل از دیگربان، این دختران حزب‌الله در شکایت‌نامه خود نوشته‌اند که خانم حاتمی «در اقدامی علنی و عامدانه، برای دست دادن و بوسیدن رئیس مرد اجنبی فستیوال کن پیش قدم شده و فعل حرام مرتکب» شده است.
آن‌ها افزوده‌اند که «این اقدام گستاخانه، در انظار عمومی اتفاق افتاده و نام برده {حاتمی} به انتشار قطعی تصاویر قبیحه عمل ارتکابی خود عالم بوده است.»
این دختران براساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی خواستار صدور حکم شلاق برای لیلا حاتمی شده‌اند.
آن‌ها براساس ماده ۶۳۹ همین قانون نوشته‌اند که حاتمی «عامدانه و عالمانه اقدام به عمل حرام بوسیدن علنی مرد اجنبی نموده و با لباس غیرشرعی در انزار عمومی حاضر گردیده است.»
این دختران حزب‌الله به همین خاطر خواستار مجازات یک تا ۱۰ سال حبس برای این داور شصت و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن شده‌اند.
هویت هیچ‌یک از دخترانی که به نوشته خبرگزاری «تسنیم» از لیلا حاتمی شکایت کرده‌اند٬ مشخص نشده است.
«خبرگزاری دانشجو» نیز گزارش کرده که «۶۵ سازمان مردم نهاد و فعال امور زنان در بیانیه‌ای ضمن تقبیح رفتار لیلا حاتمی٬ لزوم برخورد جدی مجلس و دولت با وی را خواستار شدند.»
در این بیانیه از مقام‌های مسئول خواسته شد با حاتمی برخوردی «سخت» کنند.
دست دادن و روبوسی لیلا حاتمی با ژیل ژاکوب، رئیس جنشواره کن با واکنش تند محافظه‌کاران تندرو و مقام‌های وزارت ارشاد مواجه شده است.
حسین نوش‌آبادی، معاون پارلمانی وزیر ارشاد با انتقاد از رفتار لیلا حاتمی گفته حضور «نامناسب» زن ایرانی در مجامع بین‌المللی مورد قبول مردم ایران نیست.
علی جنتی٬ وزیر ارشاد هم گفته رفتار حاتمی را تائید نمی‌کند و رفتار زن و مرد غربی در دست دادن و بوسیدن یکدیگر را فرهنگی «نامناسب» می‌داند.
منبع: آژانس خبری مسیحیان

برخوردهای صورت گرفته از سوی ماموران امنیتی با « بچه های شاد»

.
تهدید با اسلحه، لخت کردن، اجبار به کلاغ‌پر و پرینت گرفتن از عکس های خصوصی، نمونه‌هایی از برخوردهای صورت گرفته با جوانان سازنده کلیپ فارل (ویلیامز) بوده تا مجبور به اعتراف مقابل دوربین‌های تلویزیون شوند.

به گزارش « محبت نیوز» به نقل از پیک ایران، یک منبع آگاه در گفت‌و گو با ایران وایر جزئیات نحوه دستگیری وبرخوردهای صورت گرفته با سازندگان کلیپ فارل را توضیح می‌دهد: «سه روز پیش ماموران به خانه ریحانه طراوتی می‌ریزند. آن‌ها دست‌شان را روی چشمی آیفون قرار می‌دهند تا افراد خانه نتوانند تشخیص بدهند که چه کسانی پشت در هستند. پس از بازشدن در ماموران نیروی انتظامی با اسلحه و دوربین وارد خانه می‌شوند. وسایل زیادی را از بین برده و فیلم می‌گیرند. یکی دیگر از بچه‌های گروه در خانه ریحانه مهمان بوده.»
این منبع آگاه درباره دستگیری دیگر بچه‌های گروه می‌گوید: «ریحانه و دوست دیگرش با اسلحه تهدید می‌شوند که با دیگر بچه‌ها تماس بگیرند و به دروغ به آن‌ها بگویند ریحانه مریض است وبه این بهانه دیگر افراد گروه را به آنجا بکشانند.»
در مدت حضور ماموران نیروی انتظامی و رسیدن دیگر اعضای گروه، این دونفر حتی اجازه دستشوئی رفتن هم نداشته‌اند. پس از رسیدن دیگر اعضای گروه، همگی به ستاد مبارزه با مفاسد اجتماعی واقع در خیابان وزرا منتقل می‌شوند: «آن‌ها در انفرادی بازجویی شده و تمام وسایل شخصی‌شان چک می‌شود. از تمامی عکس های شخصی که در موبایل بچه‌های گروه وجود داشته، پرینت گرفته می‌شود و به عنوان مدرک در پرونده آن‌ها نگهداری می‌شود.»
او درباره اعتراف جوانان کلیپ فارل مقابل دوربین‌های تلویزیونی می‌گوید: «بچه‌ها را لخت کرده و با زور اسلحه مجبور به کلاغ‌پر رفتن می‌کنند. آن ها به اجبار جلوی دوربین قرار می‌گیرند. تازه تا قبل از اعتراف تلویزیونی به آن‌ها گفته بودند که به اوین منتقل می‌شوید.»
خبر دستگیری جوانان ایرانی سازنده کلیپ فارل روز گذشته منتشر شد و فیلم اعتراف آنان به این‌که اغفال شده‌اند از صداو سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. آن‌ها در تهران برای شرکت در کمپین آهنگ «شاد» فارل، با همدیگر روی پشت‌بام یکی از خانه‌های تهران کنار کولرهای آبسال رقصیده‌اند. کلیپ این جوانان در یوتیوب قرار داده شد و بیش از ۱۰۰ هزار بیننده داشت. پس از پخش فیلم اعترافات انان سردار ساجدی نیا رئیس پلیس پایتخت جوانان دیگر را تهدید کرد که در صورت انتشار فیلم‌های منافی عفت با آنان برخورد می‌کند.
در حال حاضر کارگردان این گروه به زندان اوین منتقل شده اما مابقی دستگیر شدگان به قید وثیقه آزاد هستند. هنوز زمان دادگاه انان مشخص نشده و ماموران انتظامی ان ها را تهدید کرده اند که در صورت مصاحبه با رسانه‌ها بدترین احکام در دادگاهها برایشان صادر می‌شود.
منبع: آژانس خبری مسیحیان

بازداشت معصومه قلیزاده، فعال سابق دانشجویی


به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر٬ معصومه قلیزاده، فعال سابق دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی بازداشت شد. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، معصومه قلیزاده، فعال سابق دانشجویی و فارغ التحصیل رشته فلسفه در مقطع کارشناسی ارشد، ساکن تبریز، روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه توسط نهادهای امنیتی در تهران بازداشت شد.
شایان ذکر است وی مبتلا به بیماری تیروئید بوده و از ناراحتی قلبی و ناراحتی در ناحیه کبد رنج می برد.
منبع: دانشجو نیوز

سه زندانی بند ٣۵٠، به اتهام جاسوسی برای دولت آمریکا، به ٣٠ سال حبس محکوم شدند

دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی صلواتی، سه زندانی بند ٣۵٠ اوین را به اتهام جاسوسی برای دولت آمریکا، مجموعا به ٣٠ سال حبس محکوم کرد.بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”،  طی هفته جاری، احکام سه تن از زندانیان متهم به جاسوسی،  که در بند ٣۵٠ اوین به سر می برند، توسط قاضی شعبه ۱۵ صادر و به شرح زیر به آنها ابلاغ گردید:۱. علیرضا میرمحمدی، فرزند عطاالله، متولد ۱٣۴۴، متهم به ارتباط با دولت آمریکا، محکوم به ۱٠ سال حبس تعزیری، تاریخ دستگیری آذر ۹۱ توسط وزارت اطلاعات٢. مجید نیک افراز، فرزند سلام، متولد ۱٣۴۴، متهم به ارتباط با دولت آمریکا، محکوم به ۱٠سال حبس تعزیری، تاریخ دستگیری۹۱/۱٠/۱۸ توسط وزارت اطلاعات٣.  ناصر حسینی اصفهانی، فرزند عباس، متولد ۱٣۴۸، متهم به ارتباط با دولت آمریکا، محکوم به ۱٠سال حبس تعزیری، تاریخ دستگیری  ۹٢/۹/۱۹ توسط وزارت اطلاعات
هرانا

اخبار جامعه بهایی در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳

 طی اردیبهشت ماه سال جاری ۵۸ سال زندان برای ۲۰ شهروند بهایی صادر شد و همچنین قبرستان شهروندان بهایی توسط سپاه تخریب و گودبرداری شد.
• ۳ اردیبهشت، چهارشنبه: صدور ۵۸ سال زندان برای ۲۰ شهروند بهایی در شهرستان یزد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۰ ماموران وزارت اطلاعات به خانه تعدادی از شهروندان بهایی در شهرهای یزد، اصفهان، کرمان و اراک حمله کرده و تعداد ۱۷ نفر را بازداشت کردند. پس از ۲ هفته ۳ شهروندان بهایی دیگر در شهر یزد بازداشت شدند.
کلیه بازداشت شده‌ها پس از حدود یک ماه مجموعا با قید وثیقه ۱ میلیارد و دویست میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.
پس از حدود یک سال حکم این افراد در شعبه ۱ دادگاه انقلاب یزد صادر و این ۲۰ شهروند بهایی مجموعا به ۵۸ سال زندان که ۳۸ سال آن تعزیری است محکوم شدند.
حکم فوق در تاریخ ۲۷ فروردین ماه سال جاری در شعبه تجدیدنظر استان به تایید رسید.
اسامی این ۲۰ شهروند بهایی و میزان محکومیت ایشان به شرح زیر است:
صبا گلشن (اصفهان): ۴ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی، شهرام اشراقی، مهندس خسرو دهقانی (اصفهان)، شهرام فلاح (کرمان)، نوید حقیقی (یاسوج)، ایمان رشیدی (یزد): ۳ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی، فریبرز باغی، ناطقه نعیمی، شبنم متحد، فریبا اشتری (یزد)، نغمه فارابی (اصفهان): ۲ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی فرح باغی؛ مهران اسلامی، اعظم مطهری، فرحناز میثاقیان (یزد)، سهراب نقی‌پور، آذر پورخرسند، ساسان حقیری، طاهره روحانی، ویدا حقیقی (اصفهان): ۱ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی
توضیح: در گزارش فوق احکام تعلیقی هم در حکم تعزیری و هم به صورت جداگانه محاسبه شده بود که تصحیح شد و بدین ترتیب احکام صادره برای این ۲۰ شهروند مجموعا ۵۸ سال حبس بوده است.
یکی از محکوم شدگان می‌نویسد:
در تاریخ ۲۷ فروردین ۹۳ رئیس محترم دادگستری یزد در یک اقدام کاملا غیر قانونی و کم سابقه، مانع از تشکیل دادگاه تجدید نظر ۲۰ نفر از بهائیان یزد، اصفهان، اراک و کرمان گردیده و رأساً حکم دادگاه بدوی را در مورد مته‌مان تا ئید کرده و برای اجرا به شعبۀ اجرای احکام دادگستری یزد می‌فرستند. ایشان بدون اطلاع مته‌مان و وکلای ایشان و با مشورت معا ون خویش بر این بیعدالتی مهر تائید می‌زنند و تشکیل دادگاه تجدید نظر را مانع می‌شوندیکی از قضات بیدادگر سیستم قضائی یزد عنوان می‌کند که اگر قرار بود من تصمیم گیرنده باشم، شما هیچکدامتان حق حیات هم ندارید. در واقع ایشا ن تأسف می‌خورند که چرا در مورد ما بهائیان تصمیم گیرنده نیستند و مسئول دیگر می‌فرمایند که من وجدانم از صدور این حکم کاملاً آسوده و آرام است و هیچ تردیدی ندارم. این نمونه‌ای از دیدگاه این دولتمردان در این سرزمین مبارک است.

دادیار ناظر بر اوین، یکماه پس از پنج شنبه سیاه: بانیان درگیری، ممنوع درمان و ملاقات حضوری هستند

10014612_1497652670455183_5022726894644731937_n
حدود یکماه پس از یورش ماموران گارد ویژه به زندانیان بند ٣۵٠ اوین، خدابخشی دادیار ناظر بر زندان اوین، از اعزام مصدومان به بیمارستان و ملاقات حضوری زندانیان با خانواده ها جلوگیری می کند.
بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، خدابخشی، دادیار ناظر بر زندان اوین، در واکنش به پیگیری خانواده ها برای ملاقات و یا اقدامات درمانی، اعلام  کرد که زندانیان این بند تا سه هفته آینده نیز ممنوع برای ملاقات حضوری هستند.
دادیار ناظر بر زندان اوین در پاسخ به خانواده ها گفته است: “زندانیانی که از بازرسی اتاق هایشان جلوگیری کردند و باعث درگیری در بند شده و به همین خاطر به انفرادی منتقل شده اند، تا سه آینده از ملاقات حضوری و غیره محروم هستند.  دیگر مراجعه نکنید و وقت ما را نگیرید! “
گفتنی است پنج شنبه، ٢٨ فروردين سال جاری تعداد زیادی از ماموران لباس شخصى که از عوامل اطلاعات بودند، به صورت وحشيانه اى به قصد بازرسى به داخل بند ٣۵٠ زندان اوين، یورش بردند که با اعتراض زندانیان منجر بهدرگیری و نهایتا ضرب و شتم زندانیان شد.
از آن روز که توسط فعالان حقوق بشر به پنج شنبه سیاه لقب گرفته است، هنوز بسیاری از مصدومان از درمان و اعزام به بیمارستان محروم بوده اند.
فعالا درتبعید

نگرانی نسبت به صدور حکم اعدام برای یک دانشجوی کرد


صابر شیخ عبدالله دانشجوی ترم آخر کار‌شناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی که در مهاباد بازداشت شد با خبر جدی صدور حکم اعدام روبروست.
 صابر شیخ عبدالله دانشجوی ترم آخر کار‌شناسی ارشد رشته بیمه دانشگاه علامه طباطبایی تهران، اهل مهاباد روز ۲۴ اسفند ماه ۹۲ بعد از بازگشت به مهاباد توسط اداره اطلاعات شهر مهاباد دستگیر شده و بتازگی در اخبار ۳۰: ۲۰ صدا و سیمای جمهوری اسلامی برنامه‌ای پخش شد که وی را به بمب گزاری سال ۱۳۸۹ مربوط دانسته است.
همچنین سایت بولتن نیوز در طی گزارشی مدعی شد: «که از این تعداد ۲ نفر بنامهای شیوا رده و خلیل عبدالله‌پور فرار کردند و ۳ نفر دیگر نیز بنامهای دیاکو رسول‌زاده، حسین عثمانی و صالح شیخ عبدالله نیز با تلاش سربازان گمنام امام زمان (عج) دستگیر شدند.»
یک منبع نزدیک به صابر شیخ عبدالله در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «یک سناریوی عالی از طرف وزارت اطلاعات ایران نوشته شده است که متاسفانه دوست ما در این سناریو به عنوان یکی از عاملان این بمبگذاری معرفی شده و تفهیم اتهام شده است.»
وی در ادامه بیان داشت: «صابر شیخ عبدالله، در یک خانواده ساده و پدری نقاش ساختمان که در مهاباد یکی از شهرهای کردنشین ایران بزرگ شده و سال ۸۵ وارد دانشگاه پیام نور ارومیه می‌شود و در رشته آمار ادامه تحصیل می‌دهد و سال ۹۰ از این دانشگاه فارغ التحصیل می‌شود و بعد به مدت ۷ ماه به سربازی می‌رود و بعد از قبولی در کنکور کار‌شناسی ارشد وارد دانشگاه علامه طباطبایی تهران در رشته بیمه می‌شود. صابر پسری آرام است که از خون بیزار بود و هیچ گونه فعالیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در طول این سال‌ها نداشته و حتی برعکس اظهارات این سناریو یک بار هم به کردستان عراق نرفته است.»
گفتنی است، ۳۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ همزمان با رژه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در شهر مهاباد بمبی در میان تماشاچیان منفجر شد که مجورح شدن چندین غیر نظامی انجامید. مسئولین قضایی و امنیتی در آن زمان این اتفاق را به گروههای تندرو مذهبی و آنچه «سلفی» می‌گویند نسبت دادند.
هرانا

بازداشت ۱۸زن و ۳۴ مرد در یک مهمانی شبانه در فردیس

۱۸زن و ۳۴ مرد که در یک مهمانی شبانه در شهر «فردیس» استان البرز شرکت کرده بودند از سوی پلیس و با همکاری نیروهای بسیج بازداشت شدند.
بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، ابوالفضل سر زعیم٬معاون سیاسی و انتظامی فرمانداری شهر «فردیس» گفته این افراد در یک مهمانی که در طبقه چهارم یکی از مجتمع‌های مسکونی این شهر برگزار شده بود٬ بازداشت شده‌اند.
سر زعیم افزوده نیرو‌های پلیس و بسیج پس از اخذ مجوز اقدام به بازداشت این افراد و تحویل آن‌ها به مراجع قضایی کرده‌اند.
وی گفت: با تحقیق از افراد بازداشت شده، معلوم شد یکی از آنها صاحبخانه بوده و افراد دیگر با دعوت نامه هایی که از سوی این مرد دریافت کرده اند، برای شرکت در این میهمانی حاضر شده و هیچ کدام با یکدیگر آشنایی ندارند و حتی پیش از این نیز با مرد صاحبخانه ملاقات نداشته اند.
بنا بر گزارش “جام جم”، برگزار کننده این مهمانی و شرکت کنندگان در این مراسم شبانه، با صدور قرار قانونی، بازداشت شده و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.

اعتراض علی سلان پور به ممانعت از درمان، منجر به شکایت پرستار بهداری اوین از وی شد

download
على سلان پور، زندانى گمنام اوين، که پس از تحمل نود و چهار روز شکنجه در بندهاى انفرادى ٢٠۹و ٢۴٠، با وضعيتى وخيم به بند ٣۵٠ منتقل شد، ابتدا با ممانعت مسئولان زندان از بستری شدن در بیمارستان، و اکنون با شکایت پرستار بهداری زندان اوین، مواجه شده است!
بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، روز یکشنبه ٢٨ اردیبهشت ۱٣۹٣، علی سلان پور به علت صدمات وارده به کمر و گردن ناشی از  شکنجه های دوران بازجویی در بندهای ٢٠۹و  ٢۴٠، به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود، اما علیرغم دستور اکید پزشک بیمارستان مبنی بر نیاز به درمان فوری و اورژانسی، توسط پاسیار “علی کریمی” به زندان بازگردانده شد.
منابع مطلع به این کمپین گزارش داده اند که پزشک متخصص مغز و اعصاب بعد از معاینه و دیدن ام آر آی و باقی آزمایشات، دستور بستری شدن اورژانسی وی، جهت درمان با طب فیزیکی به همراه تزریق آمپول کورتون در نخاع و احیانا جراحی گردن و کمر به دلیل جابه جایی دو مهره گردن و دو مهره در ناحیه کمر داده بود اما پاسیار همراه وی به نام “علی کریمی” به پزشک می گوید که “به ما دستور داده اند که او بستری نشود و باید به زندان برگردانیم.”
پس از بازگشت این زندانی به زندان و انتقال وی به بهداری، او توسط خسرو شاهی، پرستار بهداری اوین، خواهان ملاقات با رضازاده، رئیس بهداری میشود که  این درخواست با توهین پرستار بهداری مواجه میشود که منجر به درگیری لفظی طرفین میشود.
به دنبال آن، خسرو شاهی، با نوشتن گزارش و جمع کردن امضا از همکاران خود شکایتی بر علیه این زندانی، تنظیم می کند.
بعد از مدتی رضا زاده که به بهداری می آید، پرستار به وی می گوید این شخص معترض است و  رضازاده هم شروع به فریاد و پرخاشگری کرده و می گوید اجازه بستری شدن تو را نمی دهم!
علی سلان پور که  دوران محکوميت ۵سال حبس به اتهام اجتماع و تبانى را در بند ٣۵٠ اوين، مى گذراند، در  تاريخ  ٨۹/۹/٢٨  به اتهام ارتباط با مجاهدين بازداشت و بلافاصله به مدت ۴۴روز در بند ٢۴٠ و ۵٠ روز در بند ٢٠۹، زير شکنجه تحت بازجويى قرار داشت.
عليرغم آسيبهاى جدى ناشى از شکنجه هاى دوران بازجويى، اما تا به امروز مسئولان زندان از اعزام وی به بيمارستان و هرگونه پيگيرى برای درمان ممانعت کرده اند. او پیشتر نیز طی گزارشی شرح کاملی از شکنجه های بازجویان در بندهای انفرادی و روند محاکمه خود ارائه داده بود که از اینجا می توانید دنبال کنید.
منبع: فعالان در تبعید

فریده شاهگلی، پس از مراجعه به دادسرای زندان اوین، بازداشت شد

faride-shahgoli

چهارشنبه، ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، فریده شاهگلی، فعال سیاسی و از زندانیان دهه شصت، پس از مراجعه به دادسرای زندان اوین، بازداشت شد.
بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، فریده شاهگلی پیشتر در شعبه دوم دادسرای مقدسی اوین به اتهام “تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و تبانی  وهواداری از چریکهای فدایی خلق” به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
گفتنی است، فریده شاهگلی صبح روز چهارشنبه برای طی مراحل اداری و معرفی خود، به دادسرای اوین مراجعه کرد که علیرغم عدم احضار قبلی برای اجرای این حکم، بازداشت شد.
فریده شاهگلی سالها در آلمان زندگی کرده اما در سالهای اخیر و به ویژه پس از حوادث انتخابات ۸۸ در ایران، ممنوع الخروج بوده است.
منبع: فعالان در تبعید

Tuesday, May 20, 2014

یادواره هزارمین روز حبس حکمتی مقابل کاخ سفید

امیر حکمتی، شهروند آمریکایی ایران تبار که در ایران در حبس به سر می برد.
خانواده و دوستان امیر حکمتی که نزدیک به سه سال است در ایران در حبس به سر می برد، دوشنبه شب به مناسبت هزارمین روز بازداشت او، مقابل کاخ سفید در پایتخت ایالات متحده گردهم آمدند.
سازمان دهنده برنامه تری ماهونی، سرباز پیشین نیروی دریایی آمریکا بود. وی امیر حکمتی را ندیده، ولی از سال ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) که خبر بازداشت او در ایران را شنید، از هیچ تلاشی برای آزادسازی اش فروگذار نکرد.
آقای ماهونی در پارک لافایت در چند قدمی کاخ سفید هزار دقیقه را در یک «سلول مجازی زندان» گذراند: یک دقیقه به ازای هر یک روزی که امیر حکمتی در ایران در حبس گذرانده است.
وی در باره حکمتی گفت «سرگذشت او را دنبال کردم و سپس برایش به فعالیت پرداختم. من در عملیات توفان صحرا(جنگ دوم خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ میلادی) شرکت داشتم و می دانستم که سراسر کشور از ما حمایت می کند. فوق العاده بود، و فکر می کنم وقتی از وضعیت امیر حکمتی باخبر شدم و دیدم که از چنان حمایت گسترده ای برخوردار نیست، واقعاً دلم گرفت.»
آقای ماهونی در چند سال گذشته همواره در مورد وضعیت آقای حکمتی در وبلاگش مطلب نوشته و تفاضای حمایت از او کرده است؛ البته دولت آمریکا هم از فعالیت هایش حمایت کرده است.
دن کلدی عضو مجلس نمایندگان آمریکا، سناتور دبی استابِنو و سناتور کارل لوین – همگی از ایالت میشیگان، محل زندگی خانواده حکمتی – از خانواده این شهروند ایرانی آمریکایی حمایت کرده اند.

فشار به ملک‌محمد آبادیان برای اخذ مصاحبه تلویزیونی


ملک‌محمد آبادبان که به همراه سه فرزند خود در ارتباط با پرونده امام جمعه راسک بازداشت شده جهت اخذ مصاحبه تلویزیونی تحت فشار قرار گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ملک محمد آبادیان و سه فرزندش جواد، هادی و عبدالله (فواد) که از اسفند ماه ۹۰ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به همراه مولوی فتحی محمد نقشبندی در بازداشت به سر می‌برند توسط ماموران امنیتی برای اعتراف اجباری علیه شبکه‌های اهل‌سنت و نهادهای حقوقی مورد فشار قرار گرفته‌اند.
یک منبع مطلع در این مورد گفت: «روز شنبه ۲۷ اردیبهشت که خانواده ملک محمد آبادیان برای ملاقات با وی به زندان مرکزی زاهدان مراجعه کرده‌اند ملک محمد به آن‌ها اطلاع داده که در روزهای گذشته با فشار مضاعفی مواجه شده که علیه شبکه‌ها و نهادهای حقوقی که از وی و مولوی فتحی محمد نقشبندی دفاع کرده‌اند موارد دیکته شده‌ای را بیان کند اما وی قبول نکرده است.»
ملک محمد آبادیان گفته: «فرزندم عبدالله (فواد) به حکم دادگاه قرار بوده چند ماه پیش حتی قبل از فقیر محمد رئیسی داماد مولوی نقشبندی با قید وثیقه آزاد شود اما ماموران وزارت اطلاعات آزادی وی را مشروط به همکاری و اعتراف اجباری من بر علیه شبکه‌ها و نهادهای مدافع کرده‌اند.»
ملک محمد آبادیان، جواد آبادیان، هادی آبادیان، عبدالله آبادیان، جابر آبادیان، گل محمد بلیده‌ای، نظام الدین ملازاده، مولوی عبدالله ملازاده امام جمعه اهل‌سنت (پارود)، مولوی فتحی محمد نقشبندی امام جمعه اهل سنت راسک و مولوی عبدالغفار نقشبندی نائب امام جمعه شهرستان راسک بیش از ۳ سال است که به اتهام قتل مولوی مصطفی جنگی زهی و اقدام علیه امنیت ملی در بازداشت به سر می‌برند.
علیرغم قول آزادی مسئولین به مولانا عبدالحمید و نماینده ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی، مولوی نقشبندی و فرزندش حافظ عبدالغفار نقشبندی هر کدام محکوم به ۱۵ و ۱۲ سال زندان و تبعید به اردبیل و قزوین مولوی عبدالله محکوم به ۴ سال زندان و تبعید و ملک محمد آبادیان، جواد آبادیان، نظام الدین ملازاده و جابر آبادیان به اعدام محکوم شده‌اند.

ایران؛ حکم قطع عضو در قرن بیست و یکم

روزآنلاین: قوانین بربریت باعث شده زندگی طبقه محروم جامعه ازبین برود. همین که صحبت از "ایران" و "حکومت آیت الله ها" می شود، بلافاصله به یاد برنامه اتمی، تروریسم بین المللی و ۷۰۰ فقره اعدام از زمان ریاست جمهوری حسن روحانی می افتیم. با این حال، بی رحمی های دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به همین جا ختم نمی شود: مجازات های شدیدی برای سرقت و دیگر جرایم کوچک مشابه درنظر گرفته شده. یکی از این مجازات ها قطع اعضای بدن است. در این احکام، اینکه عامل جرم اغلب از روی ناچاری و فقر دست به سرقت می زند لحاظ نشده. آنچه باقی می ماند یک تغییر شکل همیشگی در اندام فرد خاطی است که به مانند درد و رنجی ابدی او را همراهی خواهد کرد.
یک مورد ناراحت کننده از این مجازات های قرون وسطایی، مورد یک زندانی به نام رضا صفری است. این مرد ۴۲ ساله ۱۷ سال از عمرش را در زندان گذرانده. او بین سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۵ به دلیل بیکاری و فقر شدید خانواده اش که حتی از امکانات اولیه زندگی نیز محروم بودند، دست به سرقت زده و در سال ۱۹۹۵ به زندان اراک افتاد.
او به قطع تمامی انگشتان دست راستش، به جز شست، محکوم شد. صفری در نامه ای که برای احقاق حق اش از مقامات قضایی جمهوری اسلامی نوشته می گوید: "ابتدا فکر کردم قاضی برای ترساندن من چنین حکمی را صادر کرده و هرگز آن را اجرا نخواهد کرد. ولی این حکم بدون بیهوشی یا بی حسی موضعی در تاریخ ۲۱ اوت ۱۹۹۷ اجرا شد." او در ادامه می نویسد: "انگشتان دستم را با یک قیچی آهن بر برقی که هنوز ردی از خون بر روی آن بود قطع کردند." او در آن زمان تنها ۲۶ سال داشت.
او پس از پنج سال حبس از زندان آزاد شد. ولی شرایط بیرون از زندان برای او سخت تر بود. او به دلیل قطع عضو امکان تأمین مخارج پدر و دو خواهرش را نداشت [مادرش در زمانی که او زندانی بود فوت کرد]. بزرگ ترین مشکل او دست بدون انگشت اش بود که باعث رسوایی اش شده بود. او می نویسد: "هر کجا که می رفتم، همه به من نگاه می کردند و وقتی مرا می دیدند، از من فاصله می گرفتند. همه می دانستند که انگشتان من چرا قطع شده. دیگر نمی توانستم کار پیدا کنم، چرا که همه به چشم یک دزد به من نگاه می کردند."
او یک سال بعد مجدداً به جرم سرقت دستگیر شد و این بار حکم به قطع تمامی انگشتان پای چپ اش صادر شد. هشت سال بعد این حکم اجرا شد. او می نویسد: "با همان قیچی آهن بر برقی که انگشتان دستم را قطع کرده بودند، انگشتان پایم را هم قطع کردند." او از آن پس دیگر از عهده انجام کارهای روزمره و آسان خود نیز برنیامده و برای هر کاری نیاز به کمک دیگران دارد. او به زندان کرج در استان البرز منتقل شده تا از شاکیان خود دور باشد و نتواند رضایت آنها را بگیرد.
او در ادامه می نویسد که دیگر با خانواده اش نیز تماس ندارد و سه سال است که با خانواده اش ملاقات نداشته. همین مسأله باعث شده تا درد و رنج او تشدید شود.

اکنون صفری وضعیت اسفناک خود را در نامه ای بازگو کرده است. عریضه او به زبان فارسی در چندین سایت منتشر شده و جهانیان را از ماهیت حکومت ایران و دستگاه قضایی آن که باعث درد و رنج ابدی افراد می گردند مطلع می سازد. او در نامه اش می نویسد: "بدین وسیله ازحقوق دانان، وکلا، فعالان حقوق بشر و سازمان ها و نهادهای مربوط درخواست می نمایم که به هر طریقی که می شناسند درجهت احقاق حقوق من تلاش کنند تا حداقل بتوانم مابقی زندگی ام را پس از این همه عذاب ضدانسانی در آرامش سپری کنم."