حسام طوسی

Wednesday, March 7, 2018

بیانیه‌های جداگانه ۸ انجمن صنفی معلمان در محکومیت ضرب و شتم و دستگیری محمد حبیبی



“انجمن صنفی معلمان مریوان”، “کانون صنفی معلمان تهران”، “کانون صنفی معلمان خوزستان”، “کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان”، “کانون صنفی معلمان البرز”، “کانون صنفی فرهنگیان گیلان”، “انجمن صنفی معلمان سقز” و “فعالان صنفی فرهنگیان استان کرمانشاه” طی بیانیه‌هایی جداگانه نسبت به اعمال خشونت، ضرب و شتم و دستگیری محمد حبیبی، اعتراض خود را اعلام کردند؛ امضاکنندگان این بیانیه‌ها به بازداشت، حمله، ضرب و شتم با ضربات اسلحه و پاشیدن مستقیم اسپری بر چشمان آقای حبیبی در زمان تدریس در مدرسه مقابل همکاران و شاگردانش اشاره شده و ضمن محکوم کردن شدید تعرض به این معلم و سایر فعالین صنفی و تاکید بر حق تشکل یابی مستقل معلمان، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط این معلم بازداشتی شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، محمد حبیبی فعال صنفی و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استان تهران، در تاریخ ۱۲ اسفندماه ۹۶ توسط نیروهای امنیتی با ضرب و شتم و اعمال خشونت در محل کار خود بازداشت و به منزل شخصی خود منتقل و پس از تفتیش کامل منزلش به مکان نامعلومی منتقل شده است، از دلایل و اتهامات وارده برای بازداشت این شهروند پس از چند روز همچنان اطلاعی حاصل نشده است.
متن این بیانیه‌ها که در اختیار هرانا قرار گرفته شده را در ادامه بخوانید؛

بیانیه‌ی انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان

معلمان، دانش‌آموزان، فعالین کارگری و اجتماعی و مردم حق‌طلب ایران!
محمد حبیبی عضو هیئت‌مدیره‌ی کانون صنفی معلمان تهران، فعال صنفی و رسانه‌ای روز شنبه دوازدهم اسفندماه در زمان تدریس و در محل کار با ضربات اسلحه و پاشیدن مستقیم اسپری بر چشمانش، در حضور همکاران و شاگردانش مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته و سپس به مکان نامعلومى انتقال داده شد.
در سال‌های اخیر سیکل تکراری حمله و تعرض به فعالین تمام عرصه‌ها منطق مسلط تمام دولت‌ها بوده و برای همه‌ی فعالین صنفی و جامعه‌ی معلمین ثابت شده که تنها راه عبور از این وضعیت انسجام و تشکل در ابعادی وسیع‌تر و قوی‌تر است.
دولت‌های پی‌درپی با شعارهای رنگارنگ و عوام‌فریبانه برای جامعه‌ی آموزش و پرورش ارمغانی جز ارعاب و سرکوب نداشته‌اند و تاکنون در برابر مطالبه‌گری و حق‌طلبی تشکل‌های قانونی صنفی موضعی جز خشونت و سرکوب نداشته‌اند.
انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان ضمن محکوم کردن شدید تعرض به فعالین صنفی و تاکید بر حق تشکل‌یابی مستقل معلمان خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط محمد حبیبی معلم دلسوز و متعهد بوده و اعلام می‌دارد مسئولیت هرگونه خطری که متوجه این فعالی صنفی گردد بر عهده‌ی حاکمیت و بانیان چنین تعدی‌هایی می‌باشد.

انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان
دوازدهم اسفندماه نود و شش

بیانیه‌ی کانون صنفی معلمان تهران

خبر کوتاه است: محمد حبیبی عضو هیئت‌مدیره‌ی کانون صنفی معلمان در محل کار خود همراه با ضرب و شتم بازداشت شد، متاسفانه برای بازداشت ایشان از اسپری فلفل استفاده شده و بعد از بازداشت ایشان را به منزل برده تا از محل سکونت تفتیش به عمل آید، در آنجا نیز در حضور همسایگان به رفتارهای خشن و غیر قانونی خود ادامه می‌دهند، این خشونت در حدی بوده است که همسایگان با تماس به پلیس ۱۱۰ خواهان پایان دادن به این نوع برخورد شدند.
کوتاهی خبر اما هرگز به معنای کم اهمیت بودن آن نیست، شبیه این خبر در دوره های زمانی مختلف بارها در کشور ما تکرار شده اما ظاهراً ذهن خالقان چنین اخباری در مداری بسته، حرکت اشتباه پیشینیان را تکرار می‌کند؛ بی هیچ اندیشه‌ای اینان از سیاست و حکومت اعمال زور آن را می‌فهمند و از عدالت ظلم بالسویه را. هم از این روست که نهادهای مدنی را مزاحمان دشمن ساخته می‌پندارند و فعالان آن را برهم زننده‌ی امنیت! چرا که رشد نهادهای مدنی به معنای حضور و ایفای نقش بیشتر شهروندان در عرصه‌ی تصمیم‌گیری‌هاست که این با بینش و چینش سیاسی آنان مغایرت دارد؛ لذا با دستگیری و زندانی نمودن برخی و اعمال محدودیت‌های شدید برای پاره‌ای دیگر از چهره‌های شاخصِ این نهادها به گمان خود سعی در مهار حرکت‌های احتمالی آنان می‌نمایند، اینان نه درکی از تاریخ دارند و نه از روند جاری امور می آموزند، بی‌توجه به حوادث اخیر و تحولاتی که در بطن جامعه در جریان است، همچنان در مدار بسته‌ی سرکوب دور باطل می‌زنند.
کانون صنفی معلمان تهران، ضمن بیان اعتراض شدید خود نسبت به دستگیری همراه با ضرب و شتم محمد حبیبی عضو موثر هیئت‌مدیره‌، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط او و پایان بخشیدن به سیاست سرکوب فعالان و نهادهای مدنی توسط تمامی ارگان‌ها و نهادهای مسئول و غیر مسئول حکومتی است.

بیانیه‌ی کانون صنفی معلمان خوزستان در خصوص برخورد توهین‌آمیز، زشت و غیر انسانی با یک معلم در ساحت مقدس مدرسه

ان‌الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.
(اما) همانا خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.
بازداشت محمد حبیبی یکی از فعالان صنفی معلمان تهران همراه با توهین و ضرب و شتم و اسپری فلفل در جلو دیدگان دانش‌آموزان و همکاران و سپس خانواده باعث ناراحتی و اندوه فراوان فرهنگیان کشور گردیده است، فعالان صنفی این استان همانند سایر فرهنگیان این حرکت غیر اخلاقی و غیر انسانی را محکوم می‌نماید و با توجه به آیه‌ی شریفه‌ی فوق سکوت در برابر این بی‌حرمتی و اجحاف و ستم نسبت به پاکدست‌ترین قشر جامعه از غیرت و مروت انسان‌های آزاداندیش به‌دور است.
همه‌ی فرهنگیان کشور باید یک‌صدا چنین برخوردهای غیر اخلاقی و غیر قانونی را محکوم و در نطفه خفه کنیم تا دیگر شاهد چنین برخوردهای سخیف و غیر انسانی از هر ارگان و نهاد و سازمانی نسبت به قشر فرهنگیان نباشیم.
فعالان صنفی خوزستان ضمن محکوم کردن چنین رفتاری ناشایست و وقیحانه و غیر اخلاقی و قلدرمآبانه خواستار آزادی بدون قید و شرط ایشان می‌باشد و در غیراین‌صورت هرگونه اقدام عملی در مقابله با این نوع رفتارهای هتاکانه را حق خود دانسته و همچنین از وزیر آموزش و پرورش می‌خواهد در رابطه با محکوم کردن چنین رفتارهایی که نزول شان و منزلت بیش از پیش معلم می‌شود ، بیانیه ای صادر کرده و موضع خود را در این خصوص صراحتا اعلام نماید و از خانواده آقای حبیبی دلجویی گردد.
کانون صنفی معلمان استان خوزستان ۱۴ اسفند ۱۳۹۴

بیانیه‌ی کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان

به نام آنکه انسان را حرمت بخشید
«و لقد کرمنا بنی آدم»
چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را؛ کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
مطلع شدیم که آقای محمد حبیبی از اعضای کانون صنفی معلمان تهران روز شنبه ۱۲ اسفندماه ۹۶ در هنگام خروج از هنرستان محل تدریس خود توسط عده‌ای از مأموران که گویا حکم بازداشت ایشان را داشته‌اند، با ضرب و شتم و با استفاده از اسپری فلفل در برابر دیدگان بهت زده دانش‌آموزان خود دستگیر و برای تفتیش به منزلش منتقل کرده‌اند و با رفتارهای خشونت‌آمیز موجب هتک حرمت به ایشان نزد خانواده و همسایگان شده‌اند.
درحالی‌که اصل ۳۹ قانون اساسی به صراحت می‌گوید “هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی و یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.”
حال سوال اینجاست که آیا در این جامعه معلم حرمت ندارد؟!
به چه قیمت و بهایی حریم‌ها شکسته می‌شود؟! چرا به عواقب و تأثیرات مخرب چنین رفتاری در روح و جان افراد جامعه به ویژه دانش‌آموزان اندیشیده نمی‌شود؟!
در جامعه بنا بر مطالعات میدانی و نظرسنجی‌های متعدد، فرهنگیان هنوز هم مورد وثوق‌ترین صنف در میان آحاد جامعه محسوب می‌شوند.
آقای محمد حبیبی یک کنشگر صنفی است که به‌دنبال احقاق حق هم‌صنفان خود است و اساسنامه تشکل‌های صنفی این وظیفه را به او محول کرده است؛ لذا جرم آقای حبیبی صرفا عمل به وظیفه‌ای است که تشکل صنفی به او واگذار کرده و لاغیر.
حال به‌دنبال این رفتارهای فراقانونی و هتک حرمتی که نسبت به معلمان صورت می‌گیرد، واکنش ارگان‌های نظارتی درون‌سازمانی وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر به عنوان سکاندار آن بعد از چند روز که از این واقعه می‌گذرد چیست؟! به چه علت حرمت مدارس و معلمان نادیده گرفته می‌شود؟!
کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان ضمن تقبیح رفتارها و برخوردهای خشن و هتک حرمت صورت گرفته و به مسئولین امر در آموزش و پرورش به‌ خاطر کوتاهی در امر پیگیری ماجرا و سپس انذار به نهادهای نظارتی که اینگونه رفتارها با جامعه فرهنگی نه تنها نمی‌تواند توجیه معقول و مقبولی داشته باشد بلکه کاملا نتیجه عکس دارد، خواهان آزادی آقای محمد حبیبی فعال صنفی، فرهنگی و اعاده حیثیت به ایشان می‌باشد.
جای معلم کلاس درس است نه بازداشتگاه.

بیانیه کانون صنفی فرهنگیان گیلان

در شرایطی که نزدیک ده ماه از پیروزی حسن روحانی از انتخابات با تندترین و رادیکال‌ترین وعده‌ها در دفاع از حقوق شهروندی می گذرد،اما همچنان در بر همان پاشنه می چرخد، سرکوب معترضان گرسنه و به ستوه آمده در نزدیک به هشتاد شهر ایران در دی ماه سال جاری و کشته شدن قریب به سی تن از آنها، دستگیری فعالان محیط زیست و مرگ مشکوک و پر از ابهام سید امامی در زندان، برخورد خشن با دروایش گنابادی و ادامه حبس معلمان سرافراز زندانی آقایان محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی، محسن عمرانی و مختار اسدی حکایت از ادامه سیاست النصر بالرعب برای حفظ منافع اهالی قدرت در ایران است.
در جدیدترین این برخوردها دستگیری همراه با ضرب و شتم محمد حبیبی عضو هیات مدیره کانون تهران و چهره‌ی فعال و رسانه ای معلمان در محیط کار و در حین انجام وظیفه‌ی دولتی حکایت از دور جدید برخوردهای خشن حاکمیت با صلح‌جوترین و مدنی‌ترین کنشگران صنفی است.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان ضمن محکوم کردن شدید نحوه‌ی برخورد خشن و غیر انسانی با محمد حبیبی چهره نام آشنای فعالان صنفی کشور، انتظار دارد که دولت محترم پس از شعارهای انتزاعی در دفاع از حقوق شهروندی در منشورهای نوشتاری و شعاری، اینک در عمل وفاداری خود را به دفاع از حقوق شهروندی، به منصه‌ی ظهور برساند و نسبت به چنین برخوردهایی واکنش جدی نشان دهد.
وظیفه‌ی ذاتی دولت دفاع از حقوق شهروندی و اعتراض به تعدی و مخاطره قرار گرفتن این اصل حیاتی است اما متاسفانه کسانی از دولتمردان و مجلسیان با وارونه خوانی طرح تفکیک قوا و مغالطه کاری، سالهاست که دفاع از حقوق شهروندی و مدنی مسالمت جویان صنفی را به بوته‌ی فراموشی سپرده‌اند.
امید می رود یک بار هم که شده دولتی که با شعارهای متفاوت از ملت تقاضای رای نمود و بر رقیب خود چیره یافت،موضع شفاف و علنی خود را نسبت به چنین برخوردهای ناموجه و غیر منطقی روشن نماید و قوه قضاییه را نسبت به عاقبت نگونسارانه‌ی چنین رفتارهای ناشایستی هشدار دهد.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان
دوازدهم اسفند۱۳۹۶

بیانیه‌ی کانون صنفی معلمان البرز

معلمان، دانش آموزان،کنشگران مدنی و صنفی و مردم حق طلب ایران
در روزگار وارونه ای که شرافت، قربانی تسویه حساب های جناحی شده و عدالتخواهان از دستگاه عدالت گستر به خاطر پیگیری حق، سیلی میخورند، تنها میتوان خطاب به مردم و پشت به حاکمیتی که هیچ نزدیکی ای به مردم ندارد سخن گفت.
ظهر روز شنبه، دوازدهم اسفند، محمد حبیبی عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران، حین خدمت و هنگام خروج از مدرسه توسط عده ای لباس شخصی – که بنا بر اظهارات همسر ایشان متعلق به قرارگاه ثارالله سپاه پاسدارن بودند، در مقابل دیدگان همکاران، اولیا و دانش آموزانش مورد ضرب شتم و هتاکی قرار گرفت و متأسفانه با توسل به خشونت با استفاده از اسپری فلفل و اسلحه کشی! به نحوی بازداشت شد که گویی جنایتکاری مسلح و خطرناک را بازداشت می کنند.
این در حالی است که محمد حبیبی، به گواه دوستان و همکارانی که وی را از نزدیک می شناسند، معلمی وارسته، نجیب و آرام بوده که دغدغه ای جز احقاق حقوق قانونی و مطالبات همکاران و دانش آموزانش را نداشته است.
این روش ارعاب برای تسلط خفقان بر جامعه، برنامه ایست که همواره دولت های مختلف به شکل یکسانی از آن بهره برده اند و با بهره گیری از ضابطان غیرمسئول و غیرقانونی سعی کرده‌اند از خود رفع اتهام نموده و خود را مدافع قانونمداری و حقوق اساسی و شهروندی مردم بنمایانند. لذا سوال ما کنشگران صنفی و مردم ایران باید این باشد که : چرا با معلمی که در راستای شکوفایی آموزش کشور و وضعیت همکاران و تعالی دانش آموزان این مرز و بوم می کوشد، چنین ناشایسته و غیراخلاقی برخورد میشود؟ آمران اصلی(شاکی پرونده) چه نهادی بوده و با چه استنادی و با چه مجوزی چنین برخورد قهرآمیزی با این معلم فرهیخته و دیگر کنشگران اتخاذ میکنند!؟ و چرا باید معلمان و فعالان صنفی خوشنامی از این دست چون اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی ،مختار اسدی و محسن عمرانی در تشکل قانونی صنفی و غیر سیاسی معلمان و دیگر تشکلهای صنفی و مدنی بازداشت و راهی زندانها شوند؟ و این همه ارعاب و خشونت برای تحقق چه خواسته ای است که از حق جامعه و مردم اولی تر است؟
آیا رقم زنندگان چنین وضعیتی بر علیه امنیت جامعه عمل نمی‌کنند؟ و آیا رفتارهایی از این دست روشی مجرمانه برای مدیریت جامعه نیست؟ کما اینکه متأسفانه شاهد آن بوده ایم که برخوردهای سلبی و سرکوبگرانه موجبات نامیدی و اعتراضات گسترده تر اجتماعی را به دنبال داشته و اقشار مختلف اجتماعی را روز به روز تضعیف و تحقیر شده تر گردانده و به تبع آن، صدای اعتراض جامعه را نه تنها خفه نکرده بلکه رساتر و گسترده تر گردانید و دامنه اعتراضات را به جای جای جامعه کشانیده است. لذا باید سرکوبگران و ماموران قانون با عملکردهای فرا قانونی و غیرمسئولانه را عاملان اصلی نارضایتی ، ناامیدی و نا امنی و فروپاشی اجتماعی دانست و مردم و نمایندگان و منتخبان آنان را بر آن داشت تا با چنین رویکردی برخورد جدی و عاجل داشته باشند و از تداوم چنین وضعیتی جلوگیری نمایند.
کانون صنفی معلمان البرز، معلمان،کنشگران مدنی و صنفی و اصحاب رسانه و افکار عمومی را فرا میخواند تا نمایندگان مجلس (آنان که نمایندگان واقعی مردمند نه منتخبان گزینش شده باب طبع سرکوبگران) را وابدارد که در این پرونده ورود کرده و با تداوم این شرایط مقابله نمایند و زمینه آزادی این کنشگر صنفی و دیگر زندانیان صنفی معلمان و دیگر تشکلهای صنفی (همه اصناف) و کنشگران مدنی را فراهم کنند.
و دولت را وابدارند که به جای پنهان شدن پشت شعارها، از حقوق تشکلها و حقوق شهروندی صیانت نماید و به سرکوب در پس دعواهای ساختگی جناحی پایان دهند.
کانون صنفی معلمان البرز ضمن محکوم کردن تعرض و بازداشت کنشگران صنفی و محدود کردن تشکلها و تاکید بر حق تشکل یابی آزاد و مستقل، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط محمد حبیبی این معلم فرهیخته و فعال رسانه ای حق طلب بوده و اعلام میدارد که هرگونه خطری که متوجه این فعال صنفی گردد برعهده حاکمیت و بانیان چنین تعدی هایی میباشد و همچنین هیچگونه عذر و کوتاهی ای را از وزیر آموزش پرورش برای پیگیری آزادی این معلم بازداشت شده نمی پذیرد.
کانون صنفی معلمان البرز
چهارده اسفند نود و شش

بیانیه انجمن صنفی معلمان کردستان-سقز

گرت امروز سوی ظلم میل است / بدان کان میل فردا چاه ویل است
همکاران فرهیخته، دانش آموزان عزیز و مردم فهیم!
بار دیگر برای ساکت کردن صداهای حق طلبانه‌ و عدالت‌خواهانه‌ی معلمان، قانون به شکلی کریه زیر پا نهاده شد. بار دیگر حقوق شهروندی و کرامت انسانی را به سخره گرفتند و جور دیگری معنایش کردند. این بار قرعه را به نام محمد حبیبی زدند.
عده‌ای لباس شخصی حرمت معلم و تعلیم و تربیت را باز هم نگه نداشتند تا معلمی متین، خوشنام، صاحب اندیشه و دلسوز را که تمام تلاشش جز در راه اعتلای عدالت و آزادی و کاستن از رنج همکاران و دانش آموزان نبوده، به بدترین وجه ممکن در مقابل دیدگان همگان به بند کشند.
محمد حبیبی نه مفسد اقتصادیست، نه تروریست و نه زمینخوار! جاسوس و عامل بیگانه هم نیست! در اختلاسهای میلیاردی هم دستی ندارد! آقازاده هم نیست که لقمه از گلوی بیچارگان و تهیدستان ربوده و خرج تحصیلاتش در سواحل کشورهای اروپایی کرده باشد! او فقط یک معلم-روزنامه نگار و فعال در صنفش است. و البته عاشق کار و دانش‌آموزانش. تنها به این جرم بود که چنین بر سرش آوار شدند و در پیش چشمان دانش‌آموزان و همکارانش، با ضرب و شتم، اسپری فلفل و اسلحه کشیدن؛ از حفظ کرامت انسانی و حرمت معلمی و حرمت شغل پیامبران عاجز و مستاصل ماندند.
شیوه‌ دستگیری محمد حبیبی بدون شک در تاریخ فعالیتهای صنفی فرهنگیان ماندگار خواهد شد و لکه‌ی سیاهی برکارنامه‌ی مجریان و مسئولان این اقدام بر جای خواهدگذاشت. اما تا آن زمان دانش‌آموزان و همکاران و مردم حق‌گو فریادی مستدام خواهند داشت که “شرم بر آن صاحب دستی که با اسپری فلفل چشمانش را سوزاند! شرم بر آن صاحب دستی که اسلحه بر سرش گذاشت! و شرم بر آن فکری که سیاه‌گونه چنین فرمان می‌دهد و می‌خواهد هیچ‌کس جز مانند او نیندیشد و همه را یک شکل و یک اندازه می خواهد!”
همکاران فرهیخته، دانش آموزان عزیز و مردم فهیم!
انجمن صنفی معلمان کردستان-سقز هم‌صدا با تمام تشکل‌های صنفی کشور ضمن محکوم کردن این اقدام غیر قانونی و غیر انسانی، خواستار آزادی بدون قید و شرط محمد حبیبی و محاکمه قانون شکنان بازداشت ایشان است.
انجمن صنفی معلمان کردستان-سقز
سیزدهم اسفندماە یک هزار و سیصد و نود و شش

بیانیه‌ی فعالان صنفی فرهنگیان استان کرمانشاه

از جمله نشانه های ثبات اجتماعی، برقراری نظم و انضباط عمومی بر اساس موازین قانونی و اعتماد آحاد مردم به مولفه های قانون و چگونگی اجرای آنهاست. اگر متولیان نتوانند دراجرای قانون، امنیت روانی لازم را برای لایه های مختلف اجتماعی، ایجاد کنند و هربخشی از بدنه قدرت بر اساس تشخیص خود ـ و نه نص صریح قانون ـ عمل نماید، در واقع هم روح قانون و اساس زندگی هنجارمند اجتماعی، دچار فروپاشی می شود و هم اعتماد مردم نسبت به حکومت از هم می گسلد. مسلماً بروز چنین شرایطی، چیزی جز حرکت به سمت ایجاد شکاف های عمیق اجتماعی و حفره های حیات مدنی نیست. شکاف‌هایی که عدالت اجتماعی، احترام متقابل، قانون پذیری، زندگی مسالمت آمیز و سایر پودمان های حیات سالم بشری در آن مدفون می گردند.
روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۶ در مرکز سیاسی کشور که قاعدتاً در آنجا حاکمیت قانون باید نمودی بارزتر داشته باشد، جلوه ای آشکار از دهن کجی به حقوق شهروندی، موازین قضایی و قواعد عرفی رخ می نماید که بی تردید، نمودی عینی از همان شکاف عمیق و حفره ژرف است.
محمد حبیبی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران، یعنی عضو رسمی نهادی مدنی که حیاتش متاثر از قوانین همین کشور است، هنگام خروج از هنرستان محل کار خود در مقابل دیدگان بهت زده دانش آموزانی که قرار است معلمانشان اسوه اخلاقی آنها باشند و در برابر چشمان متعجب فرهنگیانی که باید دانش آموزان خود را بر اساس باور عمیق خود به حاکمیت قانون به قانون پذیری دعوت کنند، تعدادی از ماموران لباس شخصی با توسل به بدترین شیوه ممکن و با تخریب شخصیت معلمی و تضییع حقوق شهروندی این معلم شریف، او را با رفتاری ناشایست، بازداشت و به سمت محل سکونتش هدایت و در آنجا نیز با برخوردهای خشونت بار، ایشان را در مقابل چشم اهالی محل و همسرش، تحقیر می کنند.
بدون تردید ضابطان قضایی بر اساس موازین قانونی و دستور قضایی، حق بازداشت متهم را دارند، اما:
۱. کدام ماده قانونی، حق ضرب و شتم متهم و تحقیر شخصیت او را به ضابطان قضایی‌ (عام یا خاص) داده است؟
۲. آیا مرجع صادرکننده مجوز بازداشت، دستور چنین برخورد شنیع و تنفرانگیزی را نیز صادر کرده بود؟ اگر جواب مثبت است، با استناد به کدام ماده واحده؟ اگر پاسخ منفی است، آیا این مرجع قضایی، هیچ تکلیفی در خصوص این اتفاق پلشت و ضدقانونی که در حوزه دستور ایشان اتفاق افتاده است، ندارد؟
۳. همیشه متعارف بوده است که هنگام احضار معلمی به مراجع قضایی یا صدور دستور بازداشت او، موضوع با هماهنگی حراست آموزش و پرورش، با رعایت شان معلمی و خارج از محدوده حرفه ای متهم محقق شود. اکنون حراست های وزارتخانه، آموزش و پرورش استان تهران و منطقه مزبور باید پاسخگو باشند که اولا دلیل این هنجارشکنی آشکار چه بوده است؟ ثانیا بر اساس وظایف حرفه ای، مکلفند به پیگیری مجدانه موضوع برای برخورد قاطع با خاطیان و اعاده حیثیت از فرهنگیان کشور، بویژه محمد حبیبی.
۴. وزیر آموزش و پرورش به عنوان عالی ترین رکن این وزارتخانه، مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران و رییس آموزش و پرورش منطقه بر اساس تکلیفشان در خصوص کارکنان حوزه خود، مکلف هستند این موضوع را تا حصول نتیجه کامل پیگیری و برآیند نهایی آنرا رسماً به اطلاع فرهنگیان کشور برسانند. در غیر این صورت صلاحیت حرفه ای منصب کنونی را ندارند و باید به دلیل عدم التزام به اصول حرفه ای و ناتوانی در پاسداشت شرح وظایف سازمانی خود، استعفا بدهند.
۵. رییس جمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور و نگهبان قانون اساسی، مسئول است که این قانون شکنی آشکار را از طریق مبادی ذیربط پیگیری و نتیجه را به اطلاع فرهنگیان و افکار عمومی برساند. در غیر این صورت، نه تنها حقی را که مردم بر ذمه والی دارند، پاس نداشته و دربرابر حقوق شهروندان خود، مدیون است بلکه با چشم بستن عامدانه بر قلع قانون و قمع حقوق ملت، در ترویج بی قانونی و بی‌عدالتی ، با غلظت تمام، ایفای نقش نموده است.
۶. قوه قضاییه به عنوان عالی‌ترین رکن تعمیم عدالت و مساوات باید پاسخگو باشد که چگونه ضابطان قضایی که باید بازوی اجرای عدالت قضایی باشند، به سهولت این جسارت را پیدا می کنند که مفاد اصول مواد ۲۰، ۳۲، ۳۶ و ۳۹ قانون اساسی و حقوق قانونی شهروندان را در بازداشت اهانت آمیز محمد حبیبی، فعال صنفی فرهنگی به بازیچه بگیرند و قوه قضاییه هیچ واکنشی دراین زمینه نداشته باشد؟
قاطعانه از مسئولان قضایی و اجرایی کشور میخواهیم که با رجعت به اصالت حرفه ای و مسئولیت اجتماعی خویش، برخوردی شفاف، قاطع و نتیجه مدار با این موضوع داشته باشند تا با تزریق ناامیدی، مردم بیش از پیش به سمت تنازع برای بقا سوق داده نشوند.

No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.