حسام طوسی

Thursday, January 9, 2014

شرح اصغر قطان از سه دهه زندان و شکنجه در جمهورى اسلامى ايران و نگرانى از شرايط اقتصادى خانواده اش

download
اصغر قطان زندانی 60ساله بند ۳۵۰ زندان اوین که از بیماریهای مختلف ناشی از شکنجه و انفرادی، رنج می برد، طی نامه ای از زندان اوین، به شرح مختصری از اولین بازداشتش در آبان 1360 تا به امروز که در زندان اوین، دومین سال از حکم 5 سال زندان خود را می گذراند، پرداخته است.متن کامل نامه آقای اصغر قطان که توسط “کمپین صلح فعالان در تبعید”، منتشر میشود، به شرح زیر است:
اينجانب اصغر قطان فرزند حسين متولد ١٣٣٣، در منطقه جنوب شهر تهران، خيابان انبار گندم، هستم.در ٢ آبان ١٣۶٠ دستگير و به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتم و به علت ضربات کابل به سرم دچار سردردهاى شديد شده و مجبوذ به افزايش شماره عينک از ٠/۵ به ۶ شدم که اين سردردها تا اين لحظه ادامه دارد و حتى پس از رفتن به دادگاه و محکوم شدن به ۶ سال حبس و انتقال به زندان قزلحصار، اين آزار و اذيت ها ادامه داشت.کمبود مواد غذايى که منجر به بيمارى سوتغذيه در من شد. از سوى ديگر شکنجه هاى زندانبان به نام حاج داوود رحمانى، که با اذيت و ازار زندانى آرامش مى يافت، دوران محکوميت را بسيار سخت مى کرد.از جمله شکنجه هاى اين زندانبان، ايستاده نگهداشتن من به مدت يک هفته و عدم اجازه خواب در طول اين مدت بود. حتى در طوب اين مدت به دستور وى، ماموران زندان مدام دسته کليدها را زير گوشم به صدا در مى آوردند و يا مورد ضرب و شتم قرار مى دادند.جو خفقان در زندان و اين آزارها که بسيارى از زندانيان را عصبى مى کرد، مورد تاييد طرف مقامات بالاتر بود.من پس از تحمل ۶ سال حبس از زندان آزاد شده و براى مداواى چشم هايم مورد عمل جراحى قرار گرفتم تا از کور شدن بر اثر ضربات کابل جلوگيرى کنم.اين در حالى بود که زير شکنجه ها و ضرب و شتم زير نظر حاج داوود رحمانى، دچار بيمارى هاى فشار خون، قند، سنگ کليه و فتق شوم و سردردهاى ميگرنى نيز يار هميشگى من شده بود.

مدتى بعد از آزادى با دوستان يک شرکت ساختمانى تاسيس نموده و مشغول به کار شدم تا اينکه در سال ١٣۷٠، در يکى از خيابانهاى فرح شماليف در خودوروى شخصى ام مورد هجوم ماموران وزارت اطلاعات قرار گرفتم. آنها با توقف خودروى من و پس از ضرب و شتم گروهى، با مشاهده تجمع مردم عادى، بنده را رها کردند.با کمک مردم به بيمارستان منتقل شدم و در بيمارستان مورد عمل جراحى معده و روده قرار گرفتم، تا جايى که بخشى از معده و روده در اين جراحى، برداشته شد.يکماه در بيمارستان بسترى بودم و پس از ترخيص چند بار به وزارت اطلاعات مراجعه و موضوع را مطرح کردم ولى آنها منکر شده و اظهار کردند که ما هرگز چنين کارهايى را انجام نمى دهيم!!در تاريخ ١۹/١٠/٨۹، اينبار در منزل مسکونى توسط نيروهاى وزارت اطلاعات، دستگير و به بند ٢٠۹ منتقل شدم و مورد بازجويى قرار گرفتم. در دوران بازجويى به دليل دردهاى مزمن مثل دل درد و و درد کليه، به بيمارستان قمر بنى هاشم منتقل شدم و جهت جراحى آماده شدم.قبل از عمل، دکتر قلب اعلام کرد که به دليل مشکل قلبى، بايد آنژيوگرافى شوم. من را به بيمارستان جماران منتقل کردند اما پس از عمل آنژيوگرافى در اين بيمارستان مشخص شد که به علت رقيق بودن خون و گشاد شدن رگهاى قلب، عمل جراحى ممکن نيست و ضمنا نسبت به هرگونه استرس و فشارهاى عصبى هشدار داد.مجددا به بند ٢٠۹ بازگردانده شدم و پس از چند روز به قيد وثيقه آزاد و به بيمارستان رفتم و مورد عمل جراحى روده قرار گرفتم.پس از آن براى رسيدگى به پرونده به شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به رياست آقاى مقيسه رفتم. در اين دادگاه قاضى مقيسه فقط به من توهين کرد. او تمام تلاش خود را جهت تحقير من انجام داد و نهايتا مرا به ۵ سال زندان محکوم کرد.از تاريخ ٢-٢-١٣۹١ به بند ٣۵٠ زندان اوين منتقل شدم و در اين مدت از بيماريهاى فشار خون، ديابت، سنگ کليه، ميگرن، فتق، کم خونى، کاهش گلبولهاى خون، چربى خون و کلسترولرو به رو شدم.روزانه ٣٠ قرص مى خورم و با تلاش خانواده و پيگيريهاى مداوم و به دليل وضعيت وخيم جسمانى ام، در مرداد سال جارى با وثيقه ۴٠٠ ميليونى به به صورت موقت آزاد شدم و به بيمارستان مراجعه و مورد عمل هاى جراحى فتق سمت چپ و راست، کليه، شانه، و نهايتا در آوردن کيسه صفرى، قرار گرفتم.به علت فشار خون بالا دچار مشکلات عديده اى شدم و حتى پزشک قانونى در يادداشتهاى ارسالى براى دادستان اعلام کرده است که بنده بايد تحت مراقبت هاى پزشکى و بيمارستانى باشم.اين در حالى بود که متاسفانه پس از عمل هاى جراحى دچار سکته قلبى شدم. اما دادستانى مرا با تمام توصيفات بالا، به زندان فراخواند و اجازه ادامه مداوا نداد.
اين در حاليست که هنوز سه عمل جراحى پروستات، معده و چشم چپ من باقيمانده است و پزشکان معالج و حتى پزشک قانونى اعلام کرده که بايد در محيطى باشم که استرس و درگيرى وجود نداشته و از تغذيه خوب و محيطى آرام برخوردار باشم.در حال حاضر خانواده ام با مشکلات مالى زيادى رو به رو هستند و چون تنها نان آور خانه من بوده ام؛ دو سال پس از بازداشتم به شدت از شرايط اقتصادى آنان نگران هستم.
منبع: اخبار روز

No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.